.
.
.
.
.
.
شرایط به امورى گفته مى شود كه تحقق ظهور وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند، ظهورى در كار نخواهد بود. اما علایم و نشانه ها، آن دسته رویدادها و حوادثى است كه براساس گفته پیشوایان معصوم، قبل و یا در آستانه ظهور واقع خواهد شد و تحقق هر كدام نوید نزدیک بودن قیام حضرت را مى دهد. براین اساس انقلاب جهانى امام علاوه بر این كه داراى علایم و نشانه هایى است كه پیش از وقوع آن روى مى دهد، داراى یک سرى شرایط و بایسته هایى است كه با تحقق آنها، قیام اتفاق خواهد افتاد. در رابطه با این انقلاب و یا هر انقلاب واقعى دیگر، چند شرط متصور است.
ادامه
مى دانیم كه زندگى بشرى به خصوص در عصر حاضر با كاستى ها و دشوارى هاى فراوانى رو به رو بوده و مهم ترین خواسته ها و نیازهایش از جمله عدالت، معنویت و رفاه واقعى است هیچ مكتب و دولت و انقلابى نیز نتوانسته به طور اساسى مشكلات بشر را برطرف كند و اگر موفقیتى داشته در بعضى از ابعاد و محدود بوده است. در واقع براى رفع همه كاستى ها و تحقق اهداف عالى جامعه بشرى نیاز به یک برنامه كامل و جامع است كه تاكنون هیچ یک از مكاتب و نحله هاى بشرى نتوانسته اند آن را ارائه دهند و این تنها در كتاب آسمانى (قرآن) وجود دارد كه حضرت مهدى(عج) مبیّن آن و تحقق بخش تمامى آموزه هاى آن با یک انقلاب جهانى خواهد بود.
یک انقلاب براى در هم شكستن وضع موجود و برقرارى وضع مطلوب به دو برنامه نیاز دارد:
1. برنامه اى جامع براى مبارزه با مشكلات و تغییر وضع موجود.
2. قانون متناسب براى حركت جامعه به طرف وضعیت مطلوب و براساس نیازهاى واقعى جامعه.
قیام حضرت مهدى(عج) نیز این شرط لازم را دارد. برنامه انقلاب جهانى آن حضرت مبارزه پیگیر و جدى با حكام جور و سردمداران فكرى و نظامى جامعه بشرى و نابودى كامل فساد و ظلم و كفر است. آن حضرت هم داراى این برنامه و هدف است و هم براساس پیش بینى هاى قرآنى و روایى موفق و پیروز خواهد بود.
برنامه حضرت در قسمت دوم، براساس عمل به كتاب خدا و سنت پیامبر است كه كامل ترین و بهترین برنامه زندگى انسانى است. این قانون جامع، متناسب با همه نیازهاى جامعه و ضامن تمام حقوق فردى و اجتماعى در یک نظام عادلانه حكومتى است.
پیامبر«ص» مى فرماید: «سیره و سنت او، سنت من است مردم را بر دین و آیین من به پا خواهد داشت و آنان را به كتاب پروردگارم دعوت مى كند».
شرط دیگر براى پیدایش یک انقلاب وجود رهبر و پیشوایى آگاه، توانمند و دلسوز است تا با آشنایى كامل از اهداف، برنامه ها، زمینه ها و موانع، با مدیریتى صحیح و قاطع، حركت انقلابى را راهبرى كند و تا آخرین نفس ادامه دهد. هم چنین بتواند فرمان روایى جهان را در دست گرفته و عدالت را در آن گسترش دهد. انقلاب عظیم مهدوى، به یقین داراى این شرط است. حضرت مهدى(عج) با توجه به مقام امامت شان، مسلماً شایستگى چنین منصبى را دارد و مى تواند چنین مسئولیتى را بر عهده بگیرد.
شرط دیگر یک انقلاب وجود یارانى فداكار است كه با آشنایى نسبت به برنامه ها و اهداف و اعتقاد به آنها تا آخرین لحظه، از رهبر و انقلاب دست بر ندارند و آماده هر گونه فداكارى باشند.
قیام جهانى امام مهدى نیز نیاز به یارانى دارد كه ضمن آشنایى و اعتقاد به امام و دین تا آخرین لحظه فداكارى كنند. این جمعیت خالص و مخلص كه اصحاب حضرت را تشكیل مى هند، نقش جدى و قابل توجهى در رهبرى سپاه و فتح كشورها و اداره مناطق و سرزمین ها ایفا خواهند كرد.
امام جواد«ع» در این زمینه مى فرماید: «اصحاب مهدى به سوى او اجتماع مى كنند كه سیصد و سیزده نفراند؛ به تعداد اهل بدر از نقاط مختلف زمین… وقتى این عده جمع شدند، خدا امر او را ظاهر مى كند و چون عده كامل شد كه ده هزار نفراند، به اذن خدا خروج مى كند»
چه بسا این شرط هنوز تحقق نیافته و تعداد یاران آن حضرت - به خصوص اصحاب خاص - كامل نشده است تا قیام نیز صورت گیرد.
یكى دیگر از شرایط یک انقلاب و تحقق آن، پذیرش مردمى و قابلیت آنان است، اگر مردم آن را نخواهند، و شرایط فكرى و روانى فراهم نباشد، آن قیام به سرانجام نمى رسد؛ چنان كه نهضت الهى امام حسین«ع» به جهت عدم همراهى مردم در ظاهر شكست خورد و آن حضرت به شهادت رسید.
قیام حضرت مهدى(عج) نیز این شرط را لازم دارد. مردم باید به حدى از رشد و آگاهى رسیده باشند كه پذیراى حركت اصلاحى و قیام بزرگ منجى عالم بشریت باشند. وجود این آمادگى از شرایط بسیار مهم براى ظهور مصلح موعود است؛ چرا كه با وجود آن، حركت اصلاحى حضرت به نتیجه خواهد رسید.
از میان چهار شرط یاد شده، دو شرط فراهم است و آن طرح و برنامه كامل براى اداره جهان و وجود رهبر شایسته و كارآمد است. اما شرط سوم و چهارم نیز لازم است فراهم شود و مردم آمادگى پذیرش انقلاب او را داشته باشند.
بر این اساس مى توان تفاوت هاى میان شرایط و علایم ظهور را چنین شمارش كرد:
1. رابطه ظهور با شرایطش واقعى است. یعنى تا آنها نباشند ظهور هم اتفاقى نمى افتد حال آن كه علایم، دلالت بر ظهور مى كنند و از امكان و نزدیكى وقوع چنین حادثه عظیمى خبر مى دهند.
2. شرایط ظهور با هم ارتباط متقابل و واقعى دارند، حال آن كه ارتباط خاصى میان نشانه هاى ظهور مشاهده نمى شود.
3. شرایط ظهور همگى با هم باید در یک زمان محقق باشند حال آنكه علایم ظهور، به طور طبیعى طى ماه ها و سال ها و قرن ها رخ مى دهند.
4. شرایط ظهور باید مداومت داشته باشند و شرط بقاى ظهورند، حال آنكه نشانه هاى ظهور در زمانى خاص رخ مى دهند و نه لزوم و نه امكان دارد كه آن شرایط در مدت زمانى طولانى واقع شوند و وقوع آنها ادامه یابد.
5. شرایط ظهور تنها در زمان ظهور است كه به حد اعلاى خود مى رسند؛ حال آن كه تمامى نشانه ها به مرور پیش از ظهور رخ مى دهند.
6. همه شرایط ظهور باید متحقق باشند؛ با آنكه نشانه هاى ظهور لازم نیست كه همه شان رخ بدهند و تنها حدوث علایم حتمى كافى است و بقیه به نزدیكى ظهور دلالت مى كنند و اگر پیش ازظهور رخ ندهند، مشكلى در امر ظهور پیش نمى آید.