.
.
.
.
.
.
«هما هودفر» بازداشت شد. هنوز اخبار دقیقی از دلایل بازداست او منتشر نشده است. رسانههای بیگانه هم مثل همیشه جار و جنجال راه انداختهاند. اما هودفر کیست؟ او قبلاً در ایران چه فعالیتهایی داشته است؟ هدف از حضور چهرههایی به ظاهر فرهنگی و اجتماعی که با سرویسهای اطلاعاتی غربی در ارتباط هستند، چیست؟
هما هودفر کیست؟
«هما هودفر» سومین شخصیت خبرساز مرتبط با سرویسهای بیگانه است که تحت پوشش فعالیتهای فرهنگی و غیر دولتی به ایران میآیند. پیش از او سفر طولانی «آلن گودمن» و بازدید از دانشگاههای مختلف کشور و حضور «جفری ساکس» در دانشگاه امیرکبیر حاشیهساز شده بود.
هودفر یک ایرانی 3 تابعیتی است. او علاوه بر تابعیت ایرانی، شهروند کانادا و ایرلند هم هست. نگاهی به سابقه او نشان میدهد که بیشتر مقالات و فعالیتهایش معطوف به حوزه زنان بوده است. بیشتر مکتوبات او موضوعاتی از قبیل تنظیم خانواده، حق سقط جنین و مواردی از این دست است. رسانهها مدعیاند او برای انجام پژوهشی با موضوع نقش تاریخی زنان به ایران آمده بود.
هودفر هرکه بود و با هر هدفی که به ایران آمده بود، شکار نیروهای امنیتی شد. بی شک او نه اولین مهره آمریکا برای نفوذ در ایران است و نه آخرین آنها خواهد بود. حضور پر تعداد شخصیتهای شناخته شده مرتبط با سرویسهای غربی موجی از نگرانیها را در کشور ایجاد کرده است. محمدجواد جمالی، نماینده مجلس میگوید: «هدفگذاری دشمن روی اقشاری است که زمان انقلاب را درک نکرده است و امید دارند با استفاده از شکاف بین نسلی به انقلاب ضربه بزنند. البته دشمن عوامل داخلی در مراکز مختلف مثل دانشگاهها دارد که باید نسبت به آنها هشیار بود.» فرهاد فلاحتی هم ضمن انتقاد به تسامح و تساهل وزارت خارجه در مواجهه با غرب، معتقد است: «نهادها و ارگانهایی که باید فضای داخلی را رصد کنند و فضای جامعه و مشکلات را به خوبی بشناسند دچار تساهل شدهاند و تسلط کافی ندارند. با ادامه این شرایط ضربه اینگونه اقدامات را خواهیم خورد.»
ماجرای نفوذیهای فرهنگی از کجا شروع شد؟
ایران؛ یک بهشت ایده آل برای جنبش دانشجویی دختران! این پیام سفر آلن تورن 76 ساله و نظریه پرداز پرآوازه «جامعه مدنی» از پاریس به تهران بود که پایان زمستان 1380 به دعوت عطاالله مهاجرانی رقم خورد. بسته پیشنهادی تورن برای اصلاح طلبان «خلق یک انقلاب زنانه در ایران» بود. او به عنوان تحلیلگری برجسته در زمینه «جنبش های اجتماعی اپوزیسیون» این ایده را در جلسات مشترکی با موسسه مطالعات وزارت امور خارجه، مرکز بین المللی گفت وگوی تمدن ها، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و سرانجام ضیافت شام سفارت فرانسه طرح کرد.
تورن اعتقاد داشت «ایران، مکان ایده آلی برای دانشجویان و جنبش های دانشجویی به خصوص جنبش دانشجویی دختران است»، چون این جنبش نظرگاه خاصی در مورد یک مشکل اجتماعی دارد؛ تحصیل کرده اند، مدرن فکر میکنند، تفکرات شان شکلی جهانی دارد و در پی ایجاد نهادهای سیاسی جدید هستند. تصویر او از سیاستگذاران دولت دوم سیدمحمد خاتمی ماهیت جالبی داشت و به آن ها میگفت « شما نه میخواهید آیت الله باشید و نه می خواهید سرمایهدار باشید، شما میخواهید شالوده نهادهای لازم انتخابات آزاد را برای اکثریت افراد پیریزی کنید.» این جامعه شناس فرانسوی به اصلاح طلبان توصیه کرد باید از یک «امکان سیاسی» که خلق آن در ایران به مراتب آسانتر از کشورهای اروپایی است، بهره گیرند.
به اعتقاد من شما می توانید نخستین کشوری در جهان باشید که «انقلابی برپایه حمایت از حقوق زنان» به وجود می آورد. چرا که برحسب آنچه دیدهام ایران از معدود کشورهایی است که مسأله زنان درکانون مسائل آن قرار دارد.
تورن آن روز برای اصلاحطلبان از دانشجویان و زنان گفت. او میپنداشت این اقشار ظرفیت بیشتری برای جذب شدن به خواستههای غرب را دارند. استراتژیهای او و همقطارانش در آن سالها نتوانست دستآورد خاصی برای غرب داشته باشد. سالهای دولت اصلاحات به پایان رسید. غربیها که گزینه فروپاشی از درون نظام را شکست خورده میدیدند، بیشتر تلاش خود را بر روی انزوای بینالمللی ایران متمرکز کردند. سیاستی که درهای ایران را بیش از پیش بر عوامل نفوذی آنها میبست.
جاسوسان از گور برمیخیزند!
پس از روی کار آمدن اوباما در سال 2008 دولت آمریکا سیاست جدیدی را برای مقابله با ایران طراحی کرد. راهبردی که از آن با عنوان «قدرت هوشمند» یاد میشد. بدون شک بهترین فردی که میتواند این سیاست را تشریح کند، هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا است. کلینتون که این روزها بیشتر نظرسنجیها او را رئیس جمهور آینده آمریکا توصیف میکنند در کتاب خاطرات خود درباره «قدرت هوشمند» مینویسد: «در دوران تصدی وزارت خارجه بسیار از این مفهوم بهره بردم و در فاصله سالهای ٢٠٠٩ و قبل از آن مفهوم قدرت هوشمند در واشینگتن مورد بحث بود.»
کلینتون در این کتاب ایران را مهمترین مجال استفاده از قدرت هوشمند میداند. او در توضیح این موضوع به تلاشهای وزارت خارجه آمریکا در قبال ایران اشاره میکند و از ابزارهای مالی جدید و مشارکت بخش خصوصی و دولتی برای اعمال تحریمهای سخت و شدید علیه ایران اشاره میکند. کلینتون همچنین تاکید میکند دیپلماسی انرژی ما فروش نفت ایران را کاهش داد و عرضهکنندگان جدید را برای باثبات نگهداشتن بازار وارد کرد. همچنین از شبکههای اجتماعی برای ارتباط مستقیم با مردم ایران استفاده کردیم و روی ابزار جدید فناوری بالا ( high-tech ) برای کمک به مخالفین جهت فرار از کنترلهای دولتی سرمایهگذاری کردیم. تمام اینها دیپلماسی مانند کفش چرمی قدیمی و از مد افتاده ما را تقویت کرد و با هم اهداف امنیت ملی ما را توسعه داد.
مهمترین دستآورد سیاست خارجی اوباما در قبال ایران برجام بود. برجامی که یکی از گشایشهایش برای آمریکاییها باز شدن فضای نفوذ در لایحههای مختلف جامعه و حاکمیت ایران است. اوباما در پیام نوروزیاش خطاب به ایرانیان صراحتاً از باز شدن پنجرهها صحبت کرد. آمریکاییها دوباره باید استراتژیهای نفوذشان را از نو آماده میکردند. نفوذ در قشر دانشجو و به خصوص دختران و زنان جوان بر اساس نقشه راه آلن تورن همچنان در اولویت قرار داشت.
فرهاد فلاحتی نماینده مجلس میگوید: «با شرایطی که در سیاست خارجی کشور وجود دارد به نظر میرسد دشمنان به دنبال این هستند تا با نفوذ در لایحههای اجتماعی فعالی مانند جوانان و زنان، نارضایتیهای اجتماعی ایجاد کنند.»
بیشک بخشی از مبارزه با نقشه آمریکا برای نفوذ در لایحههای اجتماعی وظیفه فعالان فرهنگی، روحانیت و رسانهها است اما حضور علنی و بدون محدودیت شخصیتهایی مانند «آلن گودمن» همکار رسمی «سیا» در دانشگاههای ایران، دعوت رسمی وزارت خارجه از «جفری ساکس» مشاور «جورج سوروس» و آزاد کردن مهرههایی مانند «جیسون رضائیان» نشان از اهمال برخی دستگاههای امنیتی مرتبط با این موضوع دارد. موضوعی که اگر به موقع تدبیری برای آن اندیشیده نشود، میتواند ضربات جبران ناپذیری به امنیت کشور وارد کند.
منبع: خبرگزاری دانشجو