.
.
.
.
.
.
آن روزها آزار مشرکان بلای جان مسلمانان شده بود. مسلمانان به دستور پیامبر (ص) گروه گروه مکه را به سمت یثرب ترک کردند. حالا دیگر کفار قریش تنها یک راه برای خاموش کردن دعوت پیامبر (ص) می شناختند. آنها تصمیم گرفتند از هر قبیله جوانی دلیر انتخاب و شبانه بر پیامبر (ص) حمله کنند و دستهجمعی او را در خانهاش به قتل برسانند.
اما جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و او را از نقشه مشرکان آگاه ساخت. بنابراین پیامبر (ص) تصمیم گرفت قبل از آمدن مشرکان، خانه خود را به طرف یثرب ترک کند. در شب اول ماه ربیع الاول پیامبر (ص) برای آنکه مشرکان از هجرت او آگاه نشوند، به علی(ع) فرمود: «مشرکان میخواهند امشب مرا به قتل برسانند، آیا تو در بستر من میخوابی تا من به غار ثور بروم؟» امام علی(ع) گفت: «در این صورت شما سالم میمانید؟» پیامبر (ص) فرمود: «آری.» علی (ع) تبسمی کرد و سجدۀ شکر به جای آورد، وقتی که سر از سجده برداشت عرض کرد: «آنچه را که مأمور شدهای انجام ده که چشم، گوش و قلبم فدای تو باد…»[1] سپس پیامبر (ص)، علی (ع) را در آغوش گرفت و هر دو گریه کردند و از هم جدا شدند.
مشرکان با شمشیرهای برهنه به خانه هجوم بردند، اما علی (ع) را در بستر رسول خدا (ص) مشاهده کردند، گفتند: محمد کجاست؟ علی (ع) فرمود: «مگر او را به من سپرده بودید که از من میخواهید؟ کاری کردید که او ناچار شد خانه را ترک کند» در این هنگام به سوی علی (ع) یورش بردند و او را آزردند و سپس از خانه بیرون کشیده، کتک زدند. ساعتی هم در مسجدالحرام زندانی کرده، سپس آزادش کردند.[2] پس از این ماجرا آیه ۲۰۷ سوره بقره در شأن علی (ع) بر پیامبر نازل شد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛ و از میان مردم كسی است كه جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است. (آیه 207 سوره بقره) شاید اگر مشرکان می دانستند علی(ع) تا چه اندازه محبوب پیامبر (ص) است و در آینده نزدیک چگونه در به ثمر نشستن اسلام جانفشانی خواهد کرد آزادش نمی کردند و با کشتن او به هدف خودشان می رسیدند. فرا رسیدن ماه ربیع الاول مبارک باد