.
.
.
.
.
.
ادامــــه
وی در ادامه افزود: بدون شك بخشی از علل مهمّ الگو شدن باربی برای دختران، ایجاد گرایش شدید در مردان به مدل باربی است. وقتی توسنِ خواهشها و رغبت مردان به سوی زنانی از جنس و نمونه عروسك ظریف اندامِ آمریكایی ره میسپارد، بدیهی است كه زنان برای شكار دل مردان، خود را به شكل و شمایل آن در آورند؛ چرا كه زنان به صورت ذاتی خواهان تسخیر قلب مردان هستند؛ بنابراین خواستهای مردان نیز، فشار مضاعفی را مبنی بر الگوپذیری از مدل باربی بر آنها تحمیل میكند. امروزه سیل كالاهای مورد نیاز مردم با آرم باربی در سرتاسر جهان پراكنده شده است تا قالبِ زن مورد پسند مردان و الگوی دختران هماره در مقابل چشمان آنها باشد.
فرجی خاطرنشان کرد: باربی نماد و سمبل فرهنگ آمریكایی با ویژگی تجمّلگرایی، مدگرایی و مصرفگرایی است كه تلاش میكند به همراه خیل عظیم لوازم جانبی یا انبوه سربازان خود، نوع زندگی آمریكایی را به كودكان و نوجوانان جهان تحمیل نماید و مردان و زنان آینده را با فرهنگ و ارزشهای خود تربیت كند.
این استاد دانشگاه گفت: زندگی زنان آمریكایی آن هم با الگوی باربی مؤلّفههای مختلفی دارد كه این عروسك برای نهادینه كردن آنها طرّاحی شده است. مدل لباسهای باربی، رقص، زندگی تجمّلاتی و فانتزی، مصرفگرایی محض، معاشرتهای بیقید و شرط، لذّتجویی و اباحهگری، دوری از معنویّت و همه و همه برای ساماندهی یك هدف، طرّاحی شدهاند، اینكه چگونه الگوی زندگی، سلیقه و خواستهای یك زن آمریكایی را ملكه ذهنی كودكان نمایند و به همراه متعلّقات بیشمار باربی، نیازهای زن عشرتطلب و رهای آمریكایی را به عنوان نیازهای متورّم شده و واقعی زنهای آینده ملّتهای دیگر جا بزنند.
نسیرین فرجی درادامه افزود: اگر باربی بتواند احساسات، عواطف، افكار، ذائقه و نیازهای یك زن آمریكایی را به كودكان و نوجوانانِ غیر آمریكایی انتقال دهد و خواستها و روحیّات آنها را متناسب با اهداف مهندسان و تئوریپردازان فرهنگی خود راهبری و هدایت كند به اهداف دراز مدّت خود كه همان استیلای فرهنگی است، دست یافته است؛ چرا كه به طور طبیعی تغییر ذائقه و احساس نیاز مصرف كنندگان، به مطالبات جدیدی دامن میزند.
وی به دكترین فرهنگی آمریكا بر اومانیسم بشر مداری به جای خدامحوری، لیبرالیسم(اباحیگری)، سكولاریسم(عرفی اندیشی و دنیاگرایی) و هدونیسم(لذّت محوری) اشاره کرد و گفت: طبیعی است كه سیاستمداران و استراتژیستهای فرهنگی آمریكا تلاش نمایند تا از طریق شیوه و راهكارهای مختلف، بنیان فرهنگی خود را تقویت و آن را در آمریكا و در سراسر جهان بسط و تسرّی دهند. یكی از این شیوهها، تربیت دخترانِ آمریكا و سراسر جهان با گزارههای فرهنگی آمریكایی است. بنابراین به عنوان بهترین و كارآمدترین راه، اگر دختران سایر ملّتها با ارزشهای آمریكایی تربیت شوند، این دختران نقش همسران و مادران را در جوامع خودشان عهدهدار میشوند؛ بنابراین مبتنی بر ارزشهای آمریكایی، جامعهشان را اداره میكنند و این مهمترین كاركرد تهاجمی یك فرهنگ مهاجم است كه شهروندان دیگر ممالك را با ارزشهای خود بپروراند. این گونه است كه باربی در استراتژی فرهنگی آمریكا واجدِ بالاترین تأثیرها و ارزشگذاریهاست.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: البتّه الگوی زندگی آمریكایی تنها به وسیله باربی تبلیغ نمیشود، بلكه باربی در این زنجیره فرهنگسازی، تنها نقش یك حلقه مؤثّر را بازی میكند.
وی افزود: در غرب، الگوگیری از باربی به حدّی رایج است كه خوانندگان و هنرپیشگان مشهور هالیوودی با صرف هزینههای سرسامآور و رفتن به زیر تیغ جرّاحان توانا، خود را به شكل و شمایل آن در میآورند تا ذائقههای باربی پسند مردم را اشباع نمایند.
اینكه امروز غالب هنرپیشههای معروف زن دنیا، اندام، مو، ابرو و آرایشی متناسب با مدل باربی دارند، شاهدی بر دامنه نفوذ پرنسس باربی بر بخشی از سربازان و مبلّغان با نفوذ خود است.
این استاد دانشگاه گفت: پیشتر در جامعه خودمان نیز مد شده بود كه افرادی برای زیبایی چهرهشان به جرّاحی پلاستیكی گونه و بینی اقدام میكردند یا رنگ چشمان مشكی و زیبای خود را، به وسیله لنزهایی به رنگ آبی و سبز تغییر میدادند و نیز مادران باردار برای حفظ تناسب اندامشان به سزارین و سپس به شیر خشك متوسّل میشدند؛ در حالی كه به گواه همه متخصّصان، زایمان طبیعی و تغذیه بچّه از شیر مادر، علاوه بر سلامت مادران، نقش مهمّ و اساسی در بازگشت تناسب اندام آنها ایفا میكند.
نسرین فرجی در پایان خاطرنشان کرد: بنابراین باربی ابتدا با ایجاد بیهویّتی، بیاعتمادی و از خود بیگانگی، بنیان ارزشهای پذیرفته شده كودكان و نوجوانان را فرو میریزد و سپس الگوی به آنها تحمیل و تزریق میكند.
ترفندهای هوشمندانهای كه برای ترویج و نهادینه كردن باربی به كار گرفته میشود، بدان جهت است كه الگو و مدلی كه به واسطه باربی ارائه میشود، دارای تفاوت و بلكه تضادهای اساسی با فرهنگ و ارزشهای پذیرفته شده كودكان اكثر كشورها است. از این رو برای فتح قلعه دل كودكان، راهی جز حیلهگری و به كار بستن نیرنگهای جذّاب و افسونگر وجود ندارد.