چه کسی پایه‌گذار معنویت در آیت الله بهجت بود ؟

 

1033937_804


 روزهای اکنون،تداعی‌گر خاطره عارف گرانسنگ و مربی سترگ عرفان عملی، جمال السالکین مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمدتقی بهجت(اعلی الله مقامه )است. درباره او اگر چه فراوان سخن رفته، اما حدیث فتوحات روحی و معنوی آن ره یافته کوی دوست، همچنان نامکرر است. در گفت و شنود پیش روی، حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی بهجت، بخش‌هایی از مقامات پدر را به بازگویی نشسته است.

به ادامه مطلب بروید

*عوالم معنوی مرحوم آیت‌الله بهجت بر همگان روشن است. شاید این سوال در اولین بخش از گفت وشنود ما به هنگام باشد که این گرایش‌ها از چه زمانی در ایشان پدید آمد و استاد ایشان چه کسی بود؟

 

 خدمت شما عرض کنم که یکی از اساتیدی که پایه‌گذار معنویت در مرحوم والد بودند، مرحوم آشیخ احمد سعیدی بودند. ایشان و برادرشان شیخ ابراهیم، هر دو از شاگردان آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی و ساکن رشت بودند. حاج‌آقا می‌فرمودند: برخی از علما این دو را نورین یزیّن می‌نامیدند!

 

*ایشان برای ادامه تحصیل، ابتدا کربلا را به‌ جای نجف انتخاب کردند. علت چه بود؟

 

شاید به دلیل اینکه اساتید کربلا در سطوح قبل از عالیه، از نجف بهتر بودند. شاید هم به خاطر اینکه آب و هوای کربلا از نجف بهتر است. از اینها گذشته عموی ایشان هم در کربلا سکونت داشت که این هم می‌تواند دلیل رفتن مرحوم ابوی به کربلا باشد. خودشان هم اشاره می‌کردند کربلا برای تحصیل مقدمات حوزه خوبی داشت و اساتید آنجا شاید حتی 30 دوره درس داده بودند، از جمله مرحوم آیت‌الله خوئی(قده).

 

*اساتید ایشان در نجف چه کسانی بودند؟ منظورم چهره های شاخص آنهاست؟

 

 ایشان در نجف سطوح عالیه را خواندند. استاد رسائلشان مرحوم آیت‌الله العظمی شاهرودی، مکاسب آیت‌الله‌العظمی میلانی، بخشی از کفایه آیت‌الله العظمی شاهرودی و آیت‌الله العظمی خوئی. رابطه خاصی هم با مرحوم آقای قاضی داشتند و می‌فرمودند: در درس آقای قاضی هرگز اشکال نمی‌کردم، ولی ایشان تمام اشکالاتی را که بر زبان نمی‌آوردم پاسخ می‌دادند!

 

*در چه سنی به درجه اجتهاد رسیدند؟

 

 ایشان هیچ‌وقت در پی بیان این نبودند که من مجتهد شده‌ام، چه رسد به اینکه بگویند اعلم هستم، ولی دوستانشان مواردی را ذکر کرده‌اند، از جمله آقای مهری نقل می‌کردند روزی دیدم از حجره بیرون نمی‌آید. پرسیدم: «چه می‌کنید؟» جواب دادند: «استاد به من فرموده دیگر تقلید بر تو حرام است! دارم مسائلی را که مبتلا به است، استخراج می‌کنم تا نظرم را درباره آنها بنویسم و بدانم چه باید بکنم، لذا باقی درس‌هایم را تعطیل کرده‌ام!» آن موقع شاید 25 سال داشتند.

 

*هم دوره‌ای‌های ایشان در جلسات معنوی مرحوم آقای قاضی چه کسانی بودند؟

 

علامه سید محمدحسین طباطبایی، آقای سید محمدحسن الهی، آقای آمیرزا علی اکبر مرندی، آقا میرزا ابراهیم شریفی سیستانی، آقا شیخ حسین خراسانی، آقا شیخ ابوالفضل نجفی، آقا شیخ علی‌محمد بروجردی و آقای حکیم هم گاهی می‌آمده‌اند. آقای قوچانی هم بودند که خود مرحوم ابوی، ایشان را در این اواخر به این جلسات می‌برند.

 

*از جلسات درس مرحوم آقای قاضی و حالات معنوی ایشان چه می‌گفتند؟

 

 مرحوم آقای قاضی به مرحوم ابوی می‌فرمایند: یک دوره فقه بخوانند. پدر قبول می‌کنند و می‌روند و مرحوم آقای قاضی از کتاب صلاه شروع می‌کنند. نماز برای آقای قاضی خیلی امر مهم و عجیبی بوده است. مرحوم ابوی می‌فرمودند: ایشان تمام مدت که روایات را می‌خواند گریه می‌کرد! به خود می‌گفتم: این درس خارج فقه است یا عرفان؟ و من چون درس فقه می‌خواستم، دیگر نرفتم و البته بعدها بسیار پشیمان شدم.

 

 در مورد حالات معنوی ایشان می‌فرمودند: یک بار از ایشان مسئله‌ای سئوال شد که یک پسر هندو عاشق یک دختر شیعه شده و قول داده است شیعه شود! آیا عقد این دو جایز است؟ آقای قاضی فرموده بودند: اگر در فلان مجله انگلیسی‌زبانِ هندوستان اعتراف می‌کند، اشکال ندارد! جالب اینجاست که حتی روزنامه‌های نجف هم نزد آقای قاضی نبود چه رسد به نشریات هندوستان. اینکه چگونه نام آن مجله رسمی هندوستان را می‌دانستند، اسباب حیرت است!

 

*از استادشان مرحوم آیت‌الله نائینی چه خاطراتی را نقل می‌کردند؟

 

 می‌فرمودند: ایشان هر بار روی منبر می‌نشست و می‌خواست درس بگوید ابتدا مشغول ذکر می‌شد.

 

*سکوت و موجزگویی ایشان از ویژگی‌های بارز و برجسته‌شان است. منشاء این رفتار در ایشان چه بوده است؟

 

 سکوت و موجزگویی ایشان از دوران نوجوانی و جوانی وجود داشت. آیت‌الله علائی همدرس مرحوم آقا در نجف بودند. ایشان در سال 1375 مصاحبه‌ای کرد و در آن گفت: ما در نجف هر وقت به حجره مرحوم آقای بهجت می‌رفتیم، مشغول کاری بود و اصلاً حرف نمی‌زد! شکایت به آقای قاضی بردیم و ایشان فرمود: آقای بهجت با سکوتش حرف می‌زند، شما ملتفت نیستید! ایشان دارد می‌گوید اگر می‌خواهید به جایی برسید، سکوت کنید.

 

*درچه سنی؟

 

 حدود 21، 22 سال داشتند. بعدها هم در سفرها، اغلب فکر می‌کردند و ذکر می‌گفتند. بعداً نامه‌هایی پیدا کردیم که تاریخ آنها 1320، 1321 است که ایشان حدود 26 سال سن داشته‌اند. در این نامه‌ها که مرحوم شهید دستغیب از شیراز به نجف فرستاده بودند، از موجز سخن گفتن ایشان گلایه و از ایشان درخواست شده بود مفصل‌تر جواب دهند.

 

*محتوای نامه‌های شهید دستغیب چه بوده است؟

 

 شهید دستغیب نوشته بودند: نگران این هستم که در اینجا غائله‌ای راه بیفتد و نتوانیم دوباره خدمت شما برسیم. شهید دستغیب در آن زمان پیشنماز شیراز است و این طرز صحبت کردن با یک جوان 25 ساله، جایگاه مرحوم ابوی را نشان می‌دهد.

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.
  • شعار سال

    آپلود عکس
  • حاج قاسم

    آپلود عکس
  • نماهنگ زیبای مدافعان حرم

  • پند هاي امام علي عليه السلام

  • همسنگران

    همسنگران