.
.
.
.
.
.
خداوند دو گونه رحمت دارد ؛ یكی رحمت عام خدا كه شامل دوست و دشمن، مۆمن و كافر، نیكوكار و بدكار می باشد، رحمت دیگر رحمت خاص اوست كه از آن به رحمت (رحیمیه) یاد می شود.
این نوع رحمت ویژه بندگان صالح و فرمان بردار اوست، زیرا آنها به حكم ایمان و عمل صالح، شایستگی این را یافته اند كه از رحمت و بخشش و احساس خاصی كه آلودگان و تبهكاران از آن بهره ای ندارند ، برخوردار شوند.
در قرآن کریم فراوان می توان داستان و حکایت افرادی که مورد لطف و رحمت خداوند قرار گرفته اند یافت، از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره داشت:
یکی از این موارد، رحمت خاص خداوند به حضرت یعقوب علیه السلام است و این رحمت خداوند، در نتیجه صبر و استقامت آن حضرت در مواجهه با بلایا و ناامید نشدن از رحمت خداوندی و حسن ظن به ذات مبارکش بوده است.
الف) امید به رحمت خداوند
حضرت یعقوب بعد از ، از دست دادن فرزند دیگرشان بنیامین نه تنها امیدش را از خداوند متعال سلب نکرد بلکه فرمود: فرمود: “امید است خداوند همه ایشان را به من برگرداند"(یوسف/ 83) و همانگونه نیز شد و با این جمله اظهار امیدوارى كرد به اینكه هم یوسف برگردد و هم برادر مادریش و هم برادر بزرگش، و از سیاق برمىآید كه این اظهار امیدواریش مبنى بر آن صبر جمیلى است كه او در برابر تسویلات نفسانى فرزندان از خود نشان داد و این است ثمره امید به خداوند.
مردى از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم درخواست كرد كه چیزى به من بیاموز تا با انجام دادن آن خدا در آسمان و مردم در زمین مرا دوست داشته باشند، حضرت به او فرمود: (فقط) به آنچه در نزد خداست، چشم امید داشته باش تا خداوند تو را دوست بدارد، و به آنچه كه در نزد مردم است بىمیل و رغبت باش، تا مردم نیز تو را دوست داشته باشند. (پاداش نیكی ها و كیفر گناهان / 461 )
و فرمود: با اینكه خدا رحمتش از همه چیزها وسیعتر است، خدا تعجّب مىكند كه چرا بندگان ناامیدند. (إرشاد القلوب / ترجمه سلگى / ج1 / 279)
ب) حسن ظن به خداوند
یکی دیگر از ویژگیهای حضرت یعقوب که منجر به رحمت خداوندی گردید حسن ظن آن حضرت به خداوند متعال بود : عَسَى اللّهُ أَن یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ ” صرف اظهار امید است نسبت به بازگشت فرزندان، به اضافه اشاره به اینكه به نظر او یوسف هنوز زنده است. چرا كه من مىدانم” او از درون دل همه آگاه است و از همه حوادثى كه گذشته و مىگذرد با خبر به علاوه او حكیم است و هیچ كارى را بدون حساب نمىكند". (إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ).
روایت در باب حسن ظن به خداوند فراوان است از آن جمله امام رضا علیه السّلام فرمود: به خدا خوش گمان باشید. زیرا خداى عزوجل می فرماید: من نزد گمان بنده مۆمن خویشم، اگر گمان او خوبست، رفتار من خوب و اگر بد است، رفتار من هم بد باشد. (أصول الكافی / ترجمه مصطفوى / ج3 / 116)
حضرت داود علیه السّلام گفت: بار خدایا كسى كه تو را شناخت و به تو حسن ظن پیدا نكرد، هرگز به خدا ایمان نیاورده است. (مشكاة الأنوار / ترجمه عطاردى/ 32)
ما او را در رحمت خاص خویش داخل كردیم” (وَأَدْخَلْنَاهُ فِی رَحْمَتِنَا)” چرا كه او از بندگان صالح بود” (إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ). (انبیاء/75)
لوط از پیامبران بزرگى است كه هم عصر با ابراهیم بود، و همراه او از سرزمین بابل به فلسطین مهاجرت كرد، و بعداً از ابراهیم جدا شد و به شهر” سدوم” آمده ف چرا كه مردم آن منطقه غرق فساد و گناه، مخصوصا انحرافات و آلودگی هاى جنسى بودند.
او بسیار براى هدایت این قوم منحرف تلاش و كوشش كرد، و در این راه خون دل خورد، اما كمتر در آن كوردلان اثر گذارد.
سرانجام چنان كه مىدانیم قهر و عذاب شدید الهى آنها را فرا گرفت، و آبادی هایشان به كلى زیر و رو شد، و جز خانواده لوط (به استثناى همسرش) همگى نابود شدند.
رحمتی که شامل حال حضرت لوط گردید ؛ یکی نجات او و خانواده اش از آن شهر و دیار ” ما او را از شهر و دیارى كه كارهاى پلید و زشت انجام مىدادند رهایى بخشیدیم” (وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ )(انبیاء/74) رحمت دیگر : می فرماید به لوط داوری و دانش عطا كردیم… .
در آیه 75 می فرماید او را وارد رحمت خویش كردیم، نمی فرماید او رحمت است، رحمت شد. در اینجا می فرماید او را وارد رحمت خویش گرداندیم : این رحمت ویژه الهى بی حساب به كسى داده نمىشود، این شایستگى و صلاحیت لوط بود كه او را مستحق چنین رحمتى ساخت و در اینجا مراد از” رحمت"، مقام ولایت و یا نبوت است.
دیگر از پیامبران الهى ” اسماعیل” و ” ادریس” و ” ذا الكفل” است که خداوند آنها از صابران و شكیبایان دانسته و می فرماید (وَ إِسْماعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ).
هر یك از آنها در طول عمر خود در برابر دشمنان و یا مشكلات طاقتفرساى زندگى ، صبر و مقاومت به خرج دادند و هر یك الگویى بودند از استقامت و پایمردى.
سپس بزرگترین موهبت الهى را در برابر این صبر و استقامت براى آنان چنین بیان مىكند :” ما آنها را در رحمت خود داخل كردیم، چرا كه آنها از صالحان بودند” (وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ). (انبیاء/86)
جالب اینكه نمىگوید ما رحمت خود را به آنها بخشیدیم، بلكه مىگوید:
آنان را در رحمت خود داخل كردیم.
مواردی که از رحمت خداوندی درباره بزرگان یاد شد و موارد دیگر مانند حضرت ایوب، حضرت نوح و … همگی بیانگر یک اصل اساسی است و در آیه ” عَسَى رَبُّكُمْ أَن یَرْحَمَكُمْ ” (الاسراء/8) به این اصل اشاره شده است كه ربوبیت خداى تعالى، اقتضاى آن را دارد و آن اصل این است كه: بر بندگان خود- در صورتى كه به مقتضاى خلقت خود مشى كنند- رحم كند و به سوى فطرتشان ارشاد نماید و این رحمت عام خداوندی است مگر اینكه از خط مرزى خلقت خود منحرف گشته و از راه فطرت بیرون شوند.
پیامبران نیز بعد از پشت سر گذاردن ابتلائات و انجام رسالاتشان بود که شایستگی رحمت خاص خداوند را یافتند.
منابع:
1) ترجمه تفسیر المیزان
2) تفسیر نمونه
3) مشكاة الأنوار / ترجمه عطاردى
4) أصول الكافی / ترجمه مصطفوى / ج3
5) إرشاد القلوب / ترجمه سلگى / ج
6) پاداش نیكیها و كیفر گناهان
7) اندیشه قم
8) سایت آوینی
منبع:تبیان