.
.
.
.
.
.
:black_small_square:لَگدی خورد به دَر،، در که نه،، دیوار شِکَست..
:black_small_square:خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست…
:black_small_square:سَمت دیوار و دَر آنقَدر هُجوم آوردند…
:black_small_square:عاقِبَت پَهلوی آن مادَر بیمار شِکَست…
:black_small_square:توی آتَش نِگران بود و به خود می پیچید…
:black_small_square:استخوانهای ضَعیف تَنَش اِنگار شکست…
:black_small_square:ادامه مطلب
سینه ی زخمی او با نوک مسمار شِکَست…