.
.
.
.
.
.
پنجم خرداد یادآور یکی از کم نظیرترین حماسههای تاریخ لبنان و حتی شاید بتوان ادعا کرد، یکی از کم نظیرترین افتخارات کشورهای عربی در دهههای اخیر است. 16 سال پیش در این روز مقاومت قهرمانانهی مردم این کشور کوچک حاشیهی دریای مدیترانه، به بار نشست و رژیم اشغالگر صهیونیستی که با هدف اشغال لبنان و الحاق آن به کشور نامشروع خود، دو دهه پیشتر جنوب این کشور را به تصرف درآورده بود؛ مجبور به عقب نشینی شد تا افسانهی مضحک شکست ناپذیری این رژیم، برای همیشه به تاریخ بپیوندد و سرآغازی بر شکستهای متوالی صهیونیستها در آینده گردد.
تاریخ اشغال لبنان به اواخر دههی 70 و اوایل دههی 80 میلادی باز میگردد. طی سالهای 1978 و 1982 این کشور دوبار توسط اشغالگران صهیونیست مورد تهاجم قرار گرفته و بخشهایی از آن به اشغال در آمد.
سیاست اسرائیل این بود که با استفاده از تشنج ناشی از جنگ داخلی در لبنان و همچنین دل بستن به خیانت برخی سران گروههای قومی و سیاسی، این کشور را به اشغال خود درآورد. شاید بتوان ادعا کرد که برآورد اسرائیل برای انتخاب این راهبرد با توجه به شرایط آن روزهای لبنان چندان فاقد پشتوانهی استراتژیک نبود. زیرا این رژیم از طرفی به دنبال ایجاد اسرائیل بزرگ بود که تمام سرزمینهای میان رود نیل تا رود فرات را در برمیگرفت و از سوی دیگر؛ شرایط آشفتهی آن روزهای لبنان، بهترین زمان برای عملی کردن این نقشه بود. اما صهیونیستها در محاسبهی خود یک عامل بسیار مهم و تاثیرگذار را لحاظ نکرده بودند، عاملی که در زمانی اندک به تعیین کنندهترین مسئله در غرب آسیا بدل شد و آن پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و ظهور یک تفکر برآمده از اسلام ناب بود که میتوانست به قدرتی برای بسیج کردن تمام توان مسلمانان علیه اشغالگری صهیونیستها بدل شود.
این تهاجم خونین که با جنایات کم سابقهای همچون نسل کشی در اردوگاههای صبرا و شتیلا و دیریاسین همراه بود؛ اگرچه زخمی عمیق بر پیکر جهان اسلام وارد کرد اما سرآغازی شد بر شکل گیری یکی از مبارکترین جنبشهای مقاومت اسلامی. همزمان با این اشغالگری آشکار، جمعی از جوانان شیعهی لبنانی در جماران به دیدار حضرت امام خمینی آمدند. سخنگوی این گروه جوانی 20 ساله به بود به نام سید حسن نصرالله که طی صحبتهایش از امام خمینی تقاضای کمک برای مقابله با اشغال لبنان را کرد. اعضای حاضر در این دیدار هستهی اولیهی حزب الله لبنان را تشکیل دادند.
حزب الله لبنان حاصل همگرایی و اتحاد مجموعه ای از نیروهای مبارز در صحنه نبرد با اسرائیل در لبنان بود و هستهی اولیه آن از اعضا و نیروهای سازمان جنبش محرومان زمین (امل)، سازمان جهاد اسلامی، اعضای حزب الدعوه که به رهنمود علامه سید محمد حسین فضل الله به این سازمان پیوستند و بخشی از اعضای جنبش فتح (شاخه ابوجهاد «خلیل الوزیر») و به طور کل تمام جریانات سیاسی متأثر از انقلاب اسلامی ایران شکل گرفته بود. سازمانی که به تدریج با قوت گرفتن در لایه های مختلف اجتماعی لبنان، به نام جنبش مقاومت اسلامی لبنان شهرت یافت.
روز 25 می سال 2000، یعنی کمتر از دو دهه پس از بسته شدن این نطفهی مبارک، حادثهای که روزگاری برای ارتشهای عربی به یک آرزو و رویا شبیه بود اتفاق افتاد و مقاومت اسلامی حزب الله موفق شد اراضی اشغالی جنوب لبنان را از چنگال اهریمن صهیونیستی رها کرده و برای نخستین بار این رژیم شیطانی را وادار به پذیرش شکست کند؛ رویدادی که کشورهای عربی حتی با وجود اتحاد با هم نتوانسته بودند به آن جامهی عمل بپوشانند. این پیروزی تاریخی که در نتیجه وحدت همه آحاد و طوایف دینی و جریان های سیاسی لبنان و مجاهدت فرزندان مقاوم وقهرمانش حاصل گردید، نقطه عطفی در تاریخ معاصر لبنان و سرآغاز و نویدبخش پیروزی ها و موفقیت های بزرگ تر در مسیر مبارزه با رژیم اشغالگر صهیونیستی بود.
اما اینکه یک گروه کوچک مقاوم چگونه توانست ارتش تا بن دندان مسلح صهیونیستی را با خفت و خواری از مناطق اشغالی لبنان اخراج کند، خود حکایتی است مصداق آیهی شریفهی: «و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند، و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند».
نیروهای مقاومت حزب الله در طول این دو دهه علیرغم تحمل مصیبتهای فراوان، هیچگاه در راهی که برگزیده بودند تردید نکردند و با بهرهگیری از کمترین امکانات نظامی و البته آمیختن آن با روحیهی شهادتطلبی که رمز موفقیت جنبشهای مقاومت اسلامی است؛ اسرائیل را به زانو درآوردند. یکی از روشهای موفق حزب الله در این جنگ فرسایشی، انجام عملیاتهای شهادتطلبانه بود که ضمن وارد آوردن خسارات جانی فراوان به صهیونیستها، روحیهی سربازان و مزدوران این رژیم را به شدت کاهش میداد.
در پی گسترش این عملیاتهای شهادتطلبانه، مزدوران آنتوان لحد در 3 ژوئن 1999 به فرمان ارتش اسرائیل از جنین در جنوب لبنان به طور یکجانبه عقب نشینی کردند. روند عقب نشینی به گونه ای بود که بر انتخابات اسرائیل نیز تأثیر گذاشت. ایهود باراک رقیب نتانیاهو در رقابت های انتخاباتی اعلام کرد در صورت پیروزی در انتخابات ارتش اسرائیل را ظرف یک سال از جنوب لبنان خارج خواهد کرد. اما خروج متجاوزان صهیونیست بسیار زودتر از وعده انتخاباتی باراک انجام شد. سرانجام در 24 می 2000، ارتش اسرائیل به طور کاملاً ناگهانی و به یکباره خاک لبنان را ترک کرد. این حادثهی بزرگ، دستاوردهای عظیمی نیز به همراه داشت:
برخی از مقامات رژیم اشغالگر قدس، عقب نشینی مفتضحانه ارتش این رژیم از جنوب لبنان را روز «شکست سهمگین» نامیدند. سرهنگ نوام بن تسیفی از فرمانده صهیونیستهای متجاوز در این خصوص میگوید: “ما از لبنان عقب نشینی نکردیم، بلکه گریختیم.“
مهمترین دستاورد پیروزی بزرگ مقاومت در سال 2000 این بود که برای همیشه توهم اسرائیل بزرگ را که صهیونیستها در سر می پروراندند، از بین برد، نکته ای که سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله در مراسم سالگرد این پیروزی بزرگ هر ساله بر آن تاکید می کند و در این باره گفته است پیروزی تاریخی ملت لبنان در روز 25 می 2000، توطئه اسرائیل بزرگ را خنثی و ثابت کرد که ارتش رژیم صهیونیستی وقتی نمی تواند در لبنان به عنوان ضعیف ترین کشور عربی نفوذ کند، قطعا نمی تواند کشور خیالی اسرائیل بزرگ را از نیل تا فرات تشکیل دهد.
شکست هیمنهی پوشالی صهیونیستها در سال 2000 اثبات کرد که تنها راه رسیدن به عزت و شرف در برابر دشمنان خبیث، مقاومت و ایستادگی است نه مذاکره از موضع ذلت و نه دریوزگی به درگاه کدخداهای خود خوانده. این نکتهای است که رهبر انقلاب در پیام تبریک خود به حزب الله در خردادماه سال 1379 بر آن تاکید کرده و میفرمایند: “این حادثه عظیم، منشاء مقایسهای به یاد ماندنی میان دوگونه رفتار با دولت خشن و زورگوی صهیونیست و حامیان بیانصاف آن است: رفتاری از سر شجاعت و عدالتخواهی و متکی بر فداکاری مؤمنانه جوانان، و رفتاری از سر تسلیم و گریز و متکی بر تصمیم مستکبران.”
منبع:خبرگزاری دانشجو