.
.
.
.
.
.
زندگی، پر است از فراز و نشیب های کوچک و بزرگی که موجبات ناراحتی و حزن انسان را فراهم می کنند. بسیاری از مردم در تقابل با نارسائی های زندگی، روحیه خود را می بازند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و گاهی دست به کارهایی به دور از عقل و دین می زنند که خود این کارها گرفتاری ها را افزون و باعث پشیمانی بیشتر می شود.
در این میان، مردان بزرگی که قلبشان سرشار از معرفت به خدا و هستی است، در رفتاری متفاوت با دیگر انسان ها ظاهر می شوند و با حفظ روحیه خویش، از طوفان مصیبت ها به خوبی گذر کرده و به مقصود، نایل می گردند. امامان بزرگوار شیعه از جمله همین انسان های موفق و بلکه کاملترین مصداق آن هستند که با توجه به اینکه همانند سایر مردم با مشکلات و سختی های ریز و درشتی مواجهه می شوند، ولی بخاطر ذخیره بالای معرفتی، بر خود مسلط بوده و با مدیریت روحیه خویش، خود را در بهترین وضعیت قرار می دهند.
حضرت زین العابدین علیه السلام در یک دعا از راز موفقیت ائمه در بحران ها پرده بر می دارد و همگان را به پایبندی به این معارف فرا می خواند: «خداوندا! اگر محزون شوم، پناه و ذخیره من تویی و اگر محروم گردم، اتّکایم به توست و زمانی که به مشقت افتم، از تو فریادرسی می جویم».
این عبارت ها به خوبی گویای آن است که اگر انسان معرفت صحیح و کامل به پروردگارم عالم و قدرت و رحمت او پیدا کند، حتی در بحرانی ترین مراحل زندگی مأیوس نمی شود و با ارتباط با خدا و اتکاء به قدرت فراگیر او روحیه خود را نمی بازد، زیرا نیک می داند که خدای متعال نسبت به احوال بندگان آگاه و بینا و به دعاهای ایشان، شنوا و در رفع گرفتاری های آن ها تواناست.
شخصی به نام قتیبه می گوید، به محضر امام صادق علیه السلام رسیدم تا از فرزند مریضشان عیادت کنم، پس ایشان را در حال اندوه و حزن و بر در خانه یافتم. عرض کردم: فدایت شوم، حال بچه چطور است؟ ایشان فرمود: به همان حال قبلی. سپس به داخل منزل رفتند و لحظاتی درنگ نمودند، آنگاه از منزل خارج شدند، در حالی که چهره ایشان باز شده بود و آثار ناراحتی و اندوه از ایشان برطرف شده بود. گمان بردم که حال بچه خوب شده است، پس گفتم: فدایت شوم، حال بچه چگونه است؟ پس امام فرمود: از دنیا رفته است. عرض نمودم: وقتی زنده بود، شما غمگین و محزون بودید، در صورتی که الان که مرده است، احوال شما غیر از حالت حزن قبلی تان است، این چگونه است؟ پس حضرت فرمود: «ما اهل بیتی هستیم که قبل از رسیدن مصیبت بی تابی می کنیم، امّا زمانی که امر خدا واقع شد، به رضای خدا راضی و تسلیم امر او هستیم»1
بله ائمه وجودشان سرشته با معرفت حق بود و از هر وسیله ای برای تقرب بیشتر بهره میبردند و همه سختی های استخوان سوز را به جان می خریدند و به آرامش می رسیدند نمونه بارزش واقعه کربلاست که بعد از آن همه ظلم جگر سوز که قلب هر جنبنده ای را از جا میکند از حضرت زینب سلام الله علیها می پرسند که در کربلا چه دیده است میگوید “فقط زیبایی بود". این است دیده حق بین ائمه اطهار علیهم السلام از راه های مختلفی در ابتلاء واقع شدند و نتیجه فقط سر بلندی بود و بس .
یکی از معارفی که اگر به قلب انسان راه یافته و در آن مستقر شود،اثرات زیادی را در زندگی مادی و روح انسان بجا می گذارد، آن است که انسان، ایمان به جبران کمبودها توسط خدا داشته باشد و حاکمیت عالم را منحصراً در دست خدا ببیند. چنانچه امام سجاد علیه السلام در دعای وزین مکارم اخلاق، این باور را به زبان می آورد و خداوند را جایگزین کننده آنچه که از دست رفته است، اصلاح کننده آنچه که فاسد شده و تبدیل کننده منکر به نیکی، معرفی می نماید.
آری تربیت یافته اسلام و فرهنگ قرآنی عمیقاً به این آیه قرآن باورمند است که «وَ إن مِّن شَیءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ»؛ هیچ موجودی نیست مگر اینکه معادن و منابع آن نزد ماست.2 البته نباید از این نکته غفلت ورزید که گرچه خدا بر انجام امور ممکن تواناست، ولی قدرت خدا بر طبق حکمت خدا در هستی جریان پیدا می کند. به عنوان مثال خداوند رحیم، قادر است که همه انسان ها را حتّی به اجبار، هدایت و به کمال انسانی برساند، امّا حکمت خداوندی اقتضا دارد که چون سعادت انسان را به اختیار خود او منوط نموده است، به قدر لیاقت افراد از نعمت هدایت خویش بهره مند سازد و این است تفسیر و مقصود آیه شریفه «وَلَو شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأرضِ کُلُّهُم جمیعاَ»3 ؛ اگر پروردگار تو بخواهد ، همه کسانی که در روی زمینند ایمان می آورند
یکی از بزرگترین سعادت های انسان که موجب علو مقام اوست، راهنمایی و هدایت مردم به سوی خیر و بندگی خداست. خداوند در قرآن می فرماید: «وَمَن احسَنَ قَولاً مِّمَّن دَعَا إِلَی اللهِ وَ عَمِلَ صَالِحاً وَ قَالَ إِنَّنی مِنَ المُسلِمینَ»؛ چه کسی خوش گفتارتر است از کسی که بسوی خدا دعوت کند و عمل شایسته به جا آورد و بگوید همانا من از تسلیم شدگانم. 4
اگر چه زبان در صورت استفاده درست می تواند بسیاری از نیازهای انسان را برطرف کند، امّا اگر کسی از نطق و سخن برای بهره و هدایت دیگران استفاده نماید، کمال قدردانی از نعمت زبان را انجام داده است. از امام سجاد علیه السلام درباره افضیلت سخن یا سکوت سؤال شد؛ ایشان فرمود: «هر کدام از آن دو آفاقی دارند، اما در صورتی که هر دو از آفت سالم باشند پس کلام و سخن از سکوت افضل است». گفته شد، یا بن رسول الله چگونه آن طور است؟ امام فرمود: بخاطر اینکه خدای عزوجل انبیاء و اوصیاء را با سکوت مبعوث نفرمود بلکه ایشان را با کلام برانگیخت و بهشت با سکوت مستحق کسی نمی شود و ولایت الله با سکوت سزاوار کسی نمی گردد و آتش جهنم بخاطر سکوت از کسی محفوظ نمی ماند. همانا همه آن ها با کلام است، هرگز ماه را هم سنگ آفتاب نمی کنم. همانا تو فضیلت سکوت را بر سخن، وصف می نمایی و فضل سخن را بر سکوت نمی توانی وصف کنی».5
البته برای سکوت فضایل زیادی نقل شده است که سکوت از سخن لغو و بیهوده است نه سکوت در مقابل هدایت و ارشاد و گفتن حق .
پی نوشت ها :
1- کافی، ج 3، ص 225.
2- حجر، آیه 21.
3- یونس، آیه 99.
4- فصلت، آیه 33.
5- وسائل الشیعه ج 12، ص 188.
منبع: تبیان