سال ۱۳۹۴ه.ش، مثل هر سال دیگر حامل حوادث و وقایعی است که اکنون جزئی از تاریخ ملی ما شده است، تاریخی که به فرموده امامِ سفر کردهمان؛«معلم انسانهاست»، از این معلم بایستی آموخت امّا نه به شکل روزنامه ای و نه با تکیه صِرف به داده ها! بایستی متفکرانه و نقّادانه و با ارتباط دادن هر حادثه و واقعه ای به ابعاد منطقه ای و بین المللی مرتبط با آن.
ادامــــــه
این مجیز ادعای پرداختن به همه وقایع را ندارد و ادعای تحلیل نهایی و قطعی را نیز نخواهد داشت. نگاهی است گذرا و از زاویه ای منحصر در ارزیابی تقابل و اثرگذاری راهبردها است. در این مختصر به برخی از وقایع ملی، منطقه ای و بین المللی پرداخته میشود که بطور مستقیم و غیر مستقیم بر امنیت ملی کشورمان اثر گذاشته و خواهند گذاشت.pan style="font-size: small; font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">
پرونده هستهای ایران:
بدون شک در سال ۹۴ یکی از مهمترین و بالاترین فراوانی اخبار مربوط به توافق هسته ای ایران با ۱+۵ بود که به «برجام» منتهی شد. این مذاکرات که به بهانه ممانعت از دست یابی ایران به سلاح هسته ای از مهر۱۳۸۲ه.ش و در زمان تصدی دکتر حسن روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی شروع شده بود و بعد از ۱۲سال، در زمان ریاست حسن روحانی در جایگاه ریاست جمهوری اسلامی ایران به برجام منتهی شد.
قدرت های بزرگ جهانی به بهانه پاسداری از امنیت جهانی در مدت مذکور سنگین ترین تحریمهای اقتصادی، تجاری، بیمه ای و … را بر ملت ایران تحمیل کردند که بدون شک تبعات آن بر افق توسعه همه جانبه ایران اثر گذاشته و خواهد گذاشت. هر چند ملت ایران با تحمل مشقات فراوان توانستند بر اراده دشمن غلبه یابند و با تدبیر و تحمل سختیها نشان دادند که دشمن با تداوم شیوه تقابلی، نتیجه دلخواه خود را بدست نخواهد آورد.
بعد از توافق هسته ای (برجام) شاهد ترافیک ارتباطات سیاسی و اقتصادی عمدتاً از سوی اروپاییان بودیم، نخستین اقدام را هیئت اقتصادی کشور آلمان به ریاست «زیگمار گابریل» – معاون صدراعظم- به همراه وزیر اقتصاد و انرژی صورت داد و بعد از آن شاهد حضور رئیس جمهور کشور «چین» بعد از ۱۴سال و رئیس جمهور کشور «روسیه» به ایران بودیم که چشم انداز امید بخشی را در تقویت روابط و باز شدن شریان های تجاری و اقتصادی کشور ایجاد کرد.
آنچه در جریان مذاکرات منتهی به توافق و به خصوص در دو سال اخیر مورد توجه است، مربوط به تبعات پس از توافق (پسا برجام) در بین قدرت های داخلی طرفین مذاکره بود و هست؟ در رأس هِرم قدرت های ۱+۵ که کشور ایالات متحده قرار داشت، بیشترین و جدی ترین انتقادات به توافق هسته ای وجود دارد، تا جایی که نقطه ثقل رقابت های انتخاباتی جناحهای اصلی (دموکراتها و جمهوری خواهان) مربوط به برجام است. جمهوری خواهان توافق هسته ای را لکه ننگ در تاریخ سیاسی این کشور می دانند و تهدید بر جبران دارند، و در صورتی که به قدرت برسند، تلاش خواهند کرد موانعی بر سر اجرای برجام ایجاد کنند تا تسکینی بر عقده حقارت نئوکان ها باشند. شیوه برخورد آمریکایی ها با مانور موشکی ایران که با ناکامی در شورای امنیت سازمان ملل مواجه شده گویاترین نمونه این کشمکش است و نمونه ای است که جمهوری خواهان در صورت تکیه بر صندلی کاخ سفید برای مدتی ارتباطات سیاسی را به سمت تقابل خواهند بُرد. در صورت بروز چنین حالت خصمانهای، توجه به تقویت ساخت داخلی نظام مسیر مطمئنی جهت غلبه بر مشکل خواهد بود.
عربستان، تنشسازترین کشور منطقه غرب آسیا
بدون شک تنش در روابط با کشور عربستان یکی از رخدادهای قابل تأمل در سیاست خارجی سال ۱۳۹۴ بود که با تجاوز این کشور به سوریه شروع شده بود و با حمله به مردم بحرین و سپس «یمن» ادامه یافت و فاجعه تاریخی خیابان ۲۰۴ در مراسم «منا»، تراژیک ترین نقطه تنشزا در این روابط بود که سعودی ها به عمد توان خود را در مسیر تقابل با جمهوری اسلامی ایران پیش بردند. هنوز داغی آثار غمبار حادثه منا به سردی نگراییده بود که آل سعود در اقدامی غیراسلامی و ضد بشری رهبر شیعیان این کشور (شیخ نمر باقرالنمر) را به اتهام واهی تروریستی در ۱۲ دی ماه به همراه ۴۶ نفر در جلوی چشم حیرت زده جهانیان اعدام کردند.
در حالی که روند امور سیاسی در سطح جهانی به ضرر آل سعود پیش می رفت، تعدادی در ایران از سرِ دلسوزی و اعتراض به اقدام شنیع سعودی ها، جلوی سفارت این کشور تجمع کردند. دلهای جریحهدار شده مردم، زمینه را برای عده فرصتطلب ایجاد کرد تا اعتراضات را به تعرض به سفارت عربستان بکشانند. این رفتار بهانه لازم به عمال سعودی داد تا با ایران قطع رابطه کنند و دست به اجماع با کشورهای میکروسکوپی منطقه در این زمینه بزنند (دولت های بحرین، سودان و جیبوتی از جمله این کشورها بودند که روابط دیپلماتیکشان با ایران را قطع کردند) هماوردخواهی بادیه نشینان حجاز تا کنون به تهدید نظامی علیه ایران نیز انجامیده است که این رویکردها موجب نصیحت و تمسخر اربابانشان نیز قرار گرفته است، ولی نتوانسته خیره سری های سیاستمداران این کشور را پایان بخشد.
انتخابات ۷ اسفند:
از دیگر از رخدادهای سیاسی کشورمان در سال ۹۴، به انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری بود که هر کدام به لحاظ زمانی در بعد از توافق هسته ای صورت می گرفت و هم به لحاظ محتوایی و در مسیر تحکیم پایه های مردم سالاری دینی و با توجه به پررنگ بودن نقش جناحهای سیاسی یکی از گذرگاههای سیاسی ملت ایران بود که در بطن خود درس های کم نظیری در توسعه سیاسی و حاکمیت قانون و بالندگی انقلاب اسلامی دارد.
تداوم تنش در منطقه غرب آسیا
در سال ۹۴، جنگ محور مقاومت با تروریسم تکفیری به پشتوانگی ائتلاف عربی، ترکی و غربی با شدت در عراق و سوریه ادامه داشت. نکته تراژیک این جنگ کلام مشترک مددجویی از شعائر اسلامی است!؟ جلادی که سر می بُرد همصدا با قربانی در حین ذبح کلمه «الله اکبر» تکرار می کند!؟ دشمن (امریکا و رژیم صهیونیستی) چه هوشمندانه برنامه ریزی کرده است که تروریست تکفیری با همه توان و با اعتقاد مسلمان مسلکانه، مسلمان می کُشد!! و به این وسیله او بدون هیچ هزینه نیرویی و زیربنایی، امنیت خود را تضمین می کند؟
آمریکایی ها در شعار و عمل سودای تجزیه کشور عراق به سه منطقه (سنی نشین، شیعه نشین و کُرد نشین) و کشور سوریه به پنج منطقه (سنی، علوی، کُردی، دروزی، دمشق) را با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی در راستای عملیاتی سازی «نقشه راه» و «خاورمیانه نوین» داشتند تا بلکه بتوانند با ترسیم جدید مرزها امنیت و سیادت رژیم صهیونیستی را ابدی سازند ولی جبهه مقاومت تا به حال آرزوی آنان را به درازا کشانده وشکننده کرده است. با ورود غافلگیر کننده روس ها (مهر۱۳۹۴ – ۲۰۱۵م) محور مقاومت تقویت شد که نتیجه آن شکست جبهه تروریسم در صحنه های نبرد حلب، لاذقیه و ادلب بود
اتفاق مهمتری که در رویارویی جبهه مقاومت با ائتلاف تروریستی – نیابتی، خود را نشان داد، موضع گیری اعراب حوزه خلیج فارس به سرکردگی آل سعود در اعلام تروریستی بودن حزب الله لبنان بود! این اقدام نه تنها واکنش هایی در جهان اسلام و عرب در پی داشت و اقدام عربستان و متحدینش را همسو با رژیم صهیونیستی تفسیر کردند، باعث ایجاد شکافی در بین جریان «اعراب اسرائیلی» و حاکمیت صهیونی بود که برای نخستین بار در تاریخ سیاسی رژیم صهیونیستی اتفاق افتاده! اعرابی که در سرزمین های اشغالی، واقعیت رژیم صهیونیستی را پذیرفته اند و در بدنه حاکمیتی رژیم صهیونیستی جذب شده و منصب گرفته اند. در این موضع گیری جانب حزب الله را گرفتند و صدای اعتراض خود را از تریبون «کنست» بلند کردند و موجبات خشم صهیونیست ها را فراهم آوردند. با این اتفاق میتوان گفت، صدای توسعه و نفوذ جریان مقاومت و هزیمت وجودی اشغالگری را نشانی است بی بازگشت.
آنچه در سال ۱۳۹۴ه.ش، بیش از گذشته رویارویی و استحکام جریان مقاومت و عصبانیت جبهه عربی- غربی را نشان داد، اقدام به تجاوز نظامی ائتلاف عربی به کشور یمن بود. ساعت ۲۴روز پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۴ه.ش، «محمدبن سلمان» فرزند جوان و بی تجربه پادشاه عربستان که وزارت جنگ سعودی را عهده دار است، با مشارکت اعراب حوزه خلیج فارس به جز کشور عمان و با همراهی کشورهای اردن، مصر، الجزایر و سودان (۱۰کشور) و با چراغ سبز آمریکا، تهاجم هوایی گسترده و ناجوانمردانهای را علیه مردم بی دفاع یمن آغاز کرد.
آل سعود که قبل از این، تهاجم نظامی ناموفقی را در سالهای (۱۹۳۴، ۱۹۴۸، ۱۹۶۲، ۱۹۶۹، ۱۹۷۸، ۱۹۹۴، ۲۰۱۰) تجربه کرده بود، اینکه با تکیه بر کدام منطق نظامی دست به چنین اقدامی زدند، جای بحث دارد! آنچه از علائم ناکامی می توان یاد کرد، نارضایتی آمریکایی ها و توصیه گاه گاه اروپایی ها به خاتمه عملیات نظامی، نشان پایان و شکست عملیات نظامی در یمن است. در سال ۱۳۹۵ه.ش، بدون شک اعدام رهبر شیعیان عربستان (شیخ نمر باقرالنمر) بیش از هر چیز نشأت گرفته از توسعه درگیری یمن به داخل جامعه عربستان و واکنشِ از سرِ استیصال آل سعود می تواند باشد.
ترکیه
سال ۱۳۹۴ه.ش، یکی از پرچالشترین سال های امنیتی این کشور بعد از روی کار آمدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به رهبری اردوغان بود، سالی که در آن سران این کشور بر راهبرد «نوعثمانی گرایی» اصرار کردند و نتیجه این اصرار نیز باعث سرریز شدن ناامنی حتی به داخل مرزهای این کشور نیز شد. دولت ترکیه در حالی که مذاکرات صلح با «پ.ک.ک» را در مسیر حل مسئله قرار داده بود، با دخالت در امور داخلی سوریه و در حمایت از «داعش» و هدف قرار دادن کُردهای سوری که بدست خود نمادی از مقاومتِ «کوبانی» را ایجاد کرده بودند؛ عملاً درگیر مسائل امنیتی منطقه شد و از یک طرف بدلیل خصومت دهههای گذشته دولتهای ترکیه با گروههای کرد و از طرف دیگر معبر عبور شدن ترکیه برای تروریستهای سلفی تکفیری و تروریستهای غربی، حوادثی چون حادثه تروریستی شهر «سوروچ» در استان «شانلی اورفا» به وقوع پیوست و شکنندگی امنیت این کشور را موجب شد. به نظر میرسد با تداوم سیاستهای ترکیه، روند ناامنی در این کشور بیش از پیش شدت یابد.
پایان یافتن مذاکرات با «پ.ک.ک» و شروع ناامنی داخلی اگر دست آوردی برای اردوغان داشته باشد، مربوط به انتخابات پارلمانی این کشور است؛ که مردم رویکرد تأمین امنیت را بر سایر رویکردها ترجیح دادند و ارتش با ضربات کوبنده هوایی بالاترین صدمات نظامی و روانی را بر معارضین وارد آورد. گسترش ناامنی ها برای تحلیل گران دولت این کشور تا حدی است که طرح ساخت ۱۰۷ زندان جدید تا سال ۲۰۱۷ را مطرح ساخته اند و بنا به گزارش شورای اروپا (coe) قریب به ۹۰ درصد رسانه ها مستقیم و یا غیرمستقیم در دست اردوغان قرار گرفته است که به معنی فاصله گرفتن این کشور از ساز و کارهای دموکراتیک در تأمین امنیت این کشور را نشان می دهد. اعلام حکومت فدرالی کُردهای شمال سوریه در کنفرانس «رمیلان» از استان «حسکه» بدون شک بر ناامنی های داخلی این کشور خواهد افزود.
شرایط امنیتی در ترکیه، در صورت مهار نشدن، به شدت می تواند بر صنعت توریسم این کشور اثر نامطلوب بگذارد. روابط تیره این کشور با روسیه از سوم آذر ۱۳۹۴ه.ش به بعد، بر اثر سرنگونی جنگنده روسی توسط نیروی هوایی ترکیه به شدت اقتصاد توریستی و کشاورزی کشور ترکیه را تحت تأثیر قرار داده و اثرات منفی این رفتارها بر اقتصاد ترکیه باقی است.
روسیه
روسیه وارث قدرتمند امپراتوری مضمحل و در عین حال منفعل شوروی در بعد از پایان جنگ سرد، نظاره گر شکل گیری نظم نوین جهانی بود و در قبال یکه تازی آمریکا و ناتو در شرق اروپا و حیات خلوت خود واکنشهای تند و ناامید کننده و منفعلی از خود نشان می داد. روی کار آمدن شخص «ولادیمیر پوتین» به عنوان فردی ناسیونالیست که در دوره ریاست جمهوری خود باعث بهبود نسبی قدرت اقتصادی و ترمیم ارتش بزرگ این کشور شد، به طور قطع نمی توانست اقدامات توسعه طلبانه ناتو و آمریکا را بیش از این تحمل نماید. نخستین اقدام جدی این کشور در واکنش به انقلاب های رنگی غرب در کشور «اوکراین» در سال ۱۳۹۴ه.ش را می توان نشان بازیابی قدرت مسکو دانست که با واکنش غرب و تحریم اقتصادی مواجه شد.
غربی ها که روسیه را در جریان کشور «لیبی» و سقوط قذافی دست بسته دیدند، در سوریه اقام مشابهی را بازسازی کردند، بدون این که واکنشی از جانب مسکو مشاهده نمایند و همین موضوع کافی بود که بر شدت تحریمهای اقتصادی بیفزایند و با محصور سازی ارتش روس در مرزهای خود، مسئله سوریه را نیز به خواست خود به پایان برسانند.
اقدام غافلگیر کننده پوتین در ورود نظامی به نفع حکومت بشار اسد، برای غربی ها و هم پیمانانش در منطقه گران تمام شد. در حالی که برآوردها بر تثبیت مقطعی مناطق اشغال شده توسط تروریستها در سوریه حکایت میکرد، ضربات خُرد کننده و مؤثر هوایی روس ها در کنار عملیاتهای موفق محور مقاومت جانی تازه به جبهه مقاومت بخشید و روحیه ارتش و مردم سوریه را احیا کرد.
اهداف روسیه به ترتیب زیر قابل تأمل است:
• روسیه با این اقدام جایگاه از دست رفته استراتژیک خود را با نمایش واقعی قدرت نظامی به رُخ حریفانش کشید، و به آمریکا و ناتو نشان داد که دوران یکه تازی و تسلط یک جانبه بر معادلات استراتزیک، بدون توجه به جایگاه روسیه به پایان رسیده است.
• آمریکایی ها که میز مذاکره را به روش خود می چیدند تا مسئله سوریه را به نفع خود به پایان برسانند، حال بایستی جایگاه روس ها را به طور جدی در نظر بگیرند.
• با این اقدام، نه تنها به پایگاه نظامی خود در سوریه عمق استراتژیک بخشیدند، با کمک به حفظ بشار اسد به عنوان متحد راهبردی، مخالفین و معارضین را قدرتمندانه به پای میز مذاکره کشیدند.
• با حفظ بخشی از نیروهای راهبردی خود در سوریه و با خروج هوشمندانه، فضای مانور را برای محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران مطمئن تر کردند و …
اروپا
در سال ۱۳۹۴ه.ش، اروپای واحد که شامل ۲۸ کشور می شود، یکی از چالشی ترین سال های خود را در حوزه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پشت سر گذاشته است!؟ در زمینه اقتصادی که اروپا به لحاظ مالی به حوزه «یورو» مشهور شده، با بحران بدهی کشورهایی چون یونان، اسپانیا، قبرس، پرتغال مواجه بوده ؛ تا جایی که وحدت قاره ای این حوزه را با تهدید روبرو کرده است. قلب تپنده اقتصاد اروپا (آلمان) نیز از این بحران مصون نمانده است. چالش اقتصادی در این حوزه تعداد بیکاران را از مرز یک میلیون نفر گذرانیده و بی اعتمادی ۸۰ درصدی شهروندان آلمان از آینده اقتصاد اروپا، نگرانی سیاستمداران را برانگیخته است.
در بُعد سیاسی – امنیتی، حادثه تروریستی ۲۲آبان۱۳۹۴ه.ش، در پاریس با ۱۳۰کشته و ۳۶۸ مصدوم، چهره امنیتی اروپا را متحول کرد و سایه ی ناامنی را به حوزه «شنگن» بازگردانیده، تا جایی که با هر شایعه ای می توان ترس و دلهره را در چهره مردمان قاره سبز مشاهده کرد. البته بر کسی پوشیده نیست که این حوادث ناشی از راهبرد حمایتی اروپا از پدیده تروریسم در سایر مناطق و به خصوص منطقه غرب آسیا است. اروپاییان در طراحی سیاست حمایت از تروریسم یک بازخورد اساسی دیگری را نیز ندید گرفته بودند و آن مواجهه با بحران پناهجویان سوری و عراقی است که تا کنون از مرز یک میلیون نفر گذشته و تعداد ۱۸۰۰ نفر از این آوارگان در مسیر رسیدن به منطقه امن (اروپا) جان خود را از دست داده اند.
ناامنی و بحران پناهجویان در اروپا باعث ظهور گروه های افراطی راست گرا و رادیکال و به ظاهر ضدپناهجویان شده است. گروهی مثل «پکیدا» در کشور آلمان و راست های افراطی در «اسکاندیناوی» که از اساس احزاب سنتی در اروپا را به چالش کشیده اند و بیم قدرتیابی آنان و فروپاشی اتحادیه، سیاستمداران قاره سبز را به وحشت انداخته است.
آمریکا
آمریکا در سال ۱۳۹۴ه.ش، بازیگر اصلی در صحنه سیاسی و امنیتی جهانی، مدیریت مؤثر خود را تحت رهبری دموکرات ها در حوزه های مختلف اعمال کرده است. بدون شک سطح بالای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران، این قدرت را در صحنه نوین جهانی با چالشی سخت روبرو کرده است، حضور تأثیرگذار روانی جمهوری اسلامی ایران در معادلات انتخاباتی این کشور که با شدت بین جناحهای سیاسی در جریان است، نشان از اهمیت و جایگاه ایران در تنظیم سیاست های امنیتی و دفاعی کاخ سفید دارد. به همین دلیل نتیجه رقابت ها می تواند و خواهد توانست در معادلات پسابرجام اثرگذار باشد؟
در حالی که نامزدهای دموکرات (کلینتون و برنی سندرز) از نتیجه مذاکرات هسته ای رضایت دارند و از آن حمایت می کنند، نمایندگان جمهوری خواه (ترامپ و تدکروز) مخالفت و نارضایتی خود را اعلام کرده اند و در صورت ورود به کاخ سفید، روابط دو کشور را رادیکالتر خواهند کرد.
هر چند این کشور جایگاه هژمون خود را همچنان در سطح جهانی حفظ کرده است؛ لیکن واقعیات جهانی و ظهور قدرت های منطقه ای و قدرتیابی رقبایی چون روسیه و چین، و از سویی وجود نشانه هایی از ضعف اقتصادی این کشور، باعث شده تا در نظمدهی نوین امنیت جهانی تن به نوعی شرکت سهامی کورپوتیو(corporative) دهد و در این سیستم است که ایران در کنار قدرت های نوظهوری چون کانادا، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا، جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی آمریکا پیدا کرده است. اگر رئیس جمهور آمریکا – باراک اوباما- به سعودی ها توصیه می کند، هم زیستی با ایران را بپذیرند! نشان از پذیرش ایران به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار و قدرت منطقهای میباشد.