.
.
.
.
.
.
دنیا هرچقدر هم در یاس و نا امیدی فرو رود باز هم دریچه های امیدی وجود دارد چراکه منجی عالم بالاخره مردم ستم دیده را از ظلم و ستم نجات خواهد دهد و دنیا را از عدالت و مساوات پر خواهد نمود.
زمانیکه از وضعیت کنونی جهان خسته می شویم و هیچ راه نجاتی را پیدا نمی کنیم دلمان می خواهد یک نفر یا یک گروه از جایی که انتظارش را نمی کشیم سر برسند و مردم دنیا را از بدی ها و ظالم ها نجات دهند. ایا این انتظار کشیدن برای آمدن یک منجی منشاء حقیقی دارد؟ آیا روزی کسی برای نجات ما خواهد آمد؟
خاستگاه منجی گرایی
درباره خاستگاه منجی گرایی و اینکه منجی گرایی ساخته و پرداخته ذهن برخی از مصلحان و مکاتب و یا افراد است یا برخواسته از نیازها فشارها و سختیها اگر در این زمینه یک دسته بندی داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که منجی گرایی دارای چندعامل مهم و اساسی است.
اولین عامل این است که منجی گرایی برخواسته از ندای فطرت و نیاز درونی انسان برای تکامل و رشد است که از این طریق در فرآیند تکامل قرار میگیرد و آرام آرام به نقطه رشد میرسد.
دومین عامل را باید در شکست و ناکامی حکومت ها و همه مکاتب و اندیشه ها جستجو کرد که وقتی بشر متوجه شد که حکومت های نالایق و ناکارآمد منشاء همه ظلم ها و بی عدالتی ها هستند خود به خود ذهنش متمایل به نیرویی قدرتمندتر از نیروهای عادی و طبیعی می رود تا مردی بزرگ و الهی بیاید و بر سختی ها چیره شود.
عامل سوم در این زمینه نیز مربوط به ظلم ستیزی انسان ها است، انسان ها ذاتا با ظلم و ستم مخالف هستند و تحمل سختی برای آنها نامقدور است و به این خاطر در طول تاریخ حق گرایان و مستضعفان علیه جریانات ظلم و ستم قیام و خیزش کرده اند و منجی گرایی اوج قیام مستضعفان علیه جریانات ظلم و ستم است.
در بعد چهارم این مساله نیز میتوان از انتظار عمومی نام برد که یک مبحث مهم اجتماعی و دینی است که بیانگر این مطلب است که انسان ها از آنجایی که فطرتا زیبا پسند هستند و دوست دار جامعه ای عاری از خشونت و تباهی و منجی گرایی تابلوی زیبایی این انتظار عمومی است که بشر بتواند به فضایل دسترسی پیدا کند و دیدیم که اندیشه آرمان شهری و مدینه فاضله در طول تاریخ در اندیشههای افلاطون تا ابن سینا و فرانسیس بیکن و بسیاری اندیشمندان دیگر منعکس شده است.
اعتقاد به منجی در در قرآن
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ
قرآن آینده را پیش بینی می کند و زمین را به ارثی مثال زده است که به عباد صالح خداوند می رسد. بنابر این طبق آیه باید یک نفر یا یگ گروه باشند که بیایند و وضع موجود جهان را تغییر دهند و مردم جهان را ازز ظلم وستم نجات دهند.
مسیحیت و اعتقاد به منجی
انتظار، فقط در مذهب شیعه محدود نشده و در دین مسیحیت نیز بهکرات به آن پرداخته شده است،زمانی که حضرت مسیح(ع) از دنیا رفتند، گروهی از یاران وی گفتند:درست است که او درگذشت و به خاک سپرده شد، ولی در روز سوم از قبر خود برخواسته و به آسمان رفته است و دوباره برای پادشاهی به زمین برخواهد گشت.
مردم بر اثر علاقه شدید به ظهور عیسی(ع) دچار توهماتی شدند و تاریخهایی را برای این رویداد پیشگویی کردند، این پیشگوییها مشابه پیشگوییهای ادیان دیگر، کاملا غلط از آب درآمد و در نتیجه رهبران دینی مردم را از این کار بر حزر داشتند.
فرقههای منتظر ظهور متعددی پدید آمدند که پایه آنها بر اساس این توهمات بود، برای مثال فردی بهنام «ویلیام میلر» اعلام کرد که حضرت عیسی(ع) در سال 1843 تا1844 میلادی باز خواهد گشت، پیشگویی وی تحقق نیافت و خود او متعهد شد تا دیگر پیشگویی نکند.
منجی در دین یهود
در دین یهود و کتاب تلمود بارها به نجات بخشی آخرالزمان اشاره شدهاست. کسی که روزی خواهد آمد و جهان را از نو میسازد.نیز انبیای الهی به کرات به روزهای آخر که هنوز فرا نرسیدهاست به عنوان دورانی که در آن عظمت ملی یهود به آخرین حد اعتلای خود خواهد رسید اشاره کردهاند. این امید به آینده با گذشت زمان نه فقط شدت پیدا کرد بلکه رؤیای شگفت انگیزی را نیز که در جهان آینده تحقق خواهد یافت دربر گرفت.این آینده درخشان و باشکوه در اطراف شخصیت «ماشیح» که از جانب خداوند ماموریت خواهد داشت تا این دوران تازه و پر از شگفتیها را آغاز کند تمرکز خواهد یافت.
کلمه فارسی «مسیحا» نیز از روی کلمه عبری «ماشیح» و با توجه به تلفظ لاتین آن “Messiah” ساخته شدهاست. ماشیح واژه عبری به معنای«مسیح رهاییبخش» است.
نتیجه بحث
دنیا هرچقدر هم در یاس و نا امیدی فرو رود باز هم دریچه های امیدی وجود دارد چراکه منجی عالم بالاخره مردم ستم دیده را از ظلم و ستم نجات خواهد دهد و دنیا را از عدالت و مساوات پر خواهد نمود.
منابع:
سایت حوزه
ویکی فقه
خبرگزاری مهر