.
.
.
.
.
.
بیستسالگی برای جوانان این دوره و زمانه نقطه پرش نیست. کسی روی بیستسالههای امروزی حساب باز نمیکند و بیش از درسخواندن، انتظاری از آنها ندارد. سی چهل سال پیش از امروز اما، بیست،سیسالهها خیلی بیشتر مورد اعتماد بودند، میدانداری میکردند و عموماً پاسخ اعتماد بزرگترهایشان را خوب میدادند. ابراهیم رئیسی، یکی از آن بیستسالههای دهه شصت است. کسی که هنوز جای پای انقلاب محکم نشده، ایستاد کنار یک دوجین جوان دیگر و رفت برای برداشتن باری از بارهای نظام نوپا. بیستسالهی آن روز، حالا در میانهی جدیترین رقابت سیاسی کشور قرار گرفته و یکی از قطبهای جدی و مصمم انتخابات96 است.
طعم تلخ درگذشت پدر
بچهی نوغان مشهد است. متولد 1339. وارد شش سال نشده، در حالی که احتمالاً هنوز مفهوم پدر را درست و حسابی درک نکرده، یتیم میشود. از همان روزهای کودکی، برای گذران زندگی ناگزیر است به کار کردن. خودش میگوید:« وضـع مالـی و نـوع تربیـت خانوادگـی مـا طـوری بـود کـه هـر تابسـتان دنبـال کار و کاسـبی می رفتـم، از دستفروشـی کنـار حـرم امـام رضـا (علیه السلام) تـا کار طاقت فرسـا در مرغـداری، بـه همیـن خاطـر هیـچ وقـت اوقـات فراغت نداشـتم؛ یـا کار بـود یـا درس و یـا هـر دو.»
نوجوانی پانزده ساله است که مثل همه طلبههای مصمم آن روزها، راه قم را میگیرد و وارد مدرسه آیتالله بروجردی میشود. سیدابراهیم، توفیق شاگردی خود مرحوم بروجردی را ندارد اما با ورود به مدرسهای تحت مدیریت آیتالله پسندیده،برادر امام خمینی، غیرمستقیم شاگرد روحالله میشود. هنوز چندسالی تا درخشش ستارهی خمینی در آسمان ایران مانده و سیدابراهیم نوجوان، فعلاً طلبهای ساده در میان طلاب قم است. همین طلبه ساده اما، به سهم خود در بخشی از مبارزات تاریخی مردم ایران حضور دارد. گاهی همراه دوستانش به تبعیدیها در ایرانشهر سر میزند و گاهی،مثل دیماه 56 و یا تحصن علما و طلاب در دانشگاه تهران، بخشی از متن ماجرای مبارزه است.
دادستان بیست ساله
اولین حکم رسمیاش را در سال59 گرفته. آقای قدوسی، معاونت دادستانی کرج را به او میسپارد تا خیلی زود به جرگه دادستانهای انقلاب بپیوندد. کمی بعد، سیدابراهیم مسئولیت دادستانی کرج را به عهده میگیرد و کمی بعدتر، دادستانی همدان هم به فهرست مسئولیتهای سیدابراهیم جوان افزوده میشود. انقلاب نوپا، بیش از هر نظام دیگری در جهان، تشنه حضور نیروهای پرشور و باانگیزهی جوان است. مردانی که بیست-سی سال بعد، رجال سطح اول سیاستورزی در جمهوری اسلامی خواهند بود.
در موارد مذکور،اقدام نمایند
دو حکم از امام، یادگاریهای فراموشنشدنی سیدابراهیم رئیسی از دهه شصت هستند. یکی مربوط به 23 دی و دیگری به تاریخ دوم بهمن 1367. یکی از این دو حکم، اینگونه آغاز میشود: « از آنجا که مقامات بالای قضایی کشور هیچ گونه حساسیتی در مورد مسائل تکان دهنده فوق ندارند به حجتی الاسلام آقایان نیّری و رئیسی، مأموریت داده می شود که طبق آنچه تشخیص می دهند، در چهارچوب اسلام عزیز، در موارد مذکور اقدام نمایند. » رئیسی البته پیش از امام و در همان دوران آغاز جوانی، مورد اعتماد شهید بهشتی قرار میگیرد و در کنار چند طلبه دیگر، کارآموز دوره تربیت مدیر برای نظام نوپا میشود.
رخ به رخ با اختلاس
حالا زمان ورود سیدابراهیم به سطوح بالای مدیریتی قوه قضاییه فرا رسیده. از سال 68، دادستان تهران میشود و از 73 رئیس سازمان بازرسی کل کشور. نخستین ردپاهای چند فساد و اختلاس بزرگ، در دوران دولتی که اختلاس را روندی طبیعی و بخشی از فرآیند توسعه میدانست، توسط سازمان بازرسی کل کشور واکاوی میشود. پروندههایی مانند اختلاس 120 میلیاردی، فاضل خداداد، کرباسچی و چند پرونده مهم دیگر. رئیسی در متن رسیدگی به همه این پروندهها بوده، با آنکه شاید هیچوقت اسمی از او در رسانهها مطرح نمیشده.
آقای دکتر،خانم دکتر
سال هشتاد، وارد دوره دکترای فقه و حقوق خصوصی در مدرسه عالی شهید مطهری میشود و چندسال بعد، مدرک دکترای خود را اخذ میکند. خانم دکتر علمالهدی، همسر سیدابراهیم هم استاد دانشگاه شهید بهشتی است و این یعنی احتمالاً رئیسی اعتقادی به دیوارکشی نداشته که همسرش از همسر رئیسجمهور مستقر شناختهشدهتر است .
دوباره دادستان
سیر سلسلهمراتبی سیدابراهیم رئیسی، او را در سال83 به معاون اولی در قوه قضائیه میرساند. دو رئیس قوه به او اعتماد میکنند و تا 1393 در این مسئولیت فعال است. رسیدگی به پروندههایی مثل فساد 3000 میلیاردی و بابک زنجانی، در همین دوران رقم میخورد. از سال 93 تا اسفند94 هم، دوباره به دادستانی باز میگردد. دادستان جوان کرج، پس از یک سیر کامل ، دوباره دادستان میشود. این بار برای کل کشور.
15 ماه پر تحرک
آستان قدس رضوی، باثباتترین مدیریت را در تاریخ جمهوری اسلامی تجربه کرده. مرحوم واعظ طبسی، از همان ابتدای انقلاب و به حکم امام مامور خدمت در این آستان میشود و تا روز رحلت در اسفندماه 1394، این مسئولیت را ادامه میدهد. عدهای معقتدند آستان قدس رضوی بزرگترین نهاد خیریه در منطقه خاورمیانه است. ادعایی که با توجه به حجم اوقاف و نذوراتی که به حساب آستان واریز میشود، گزاف به نظر نمیآید.رهبر انقلاب برای دوران تازه این نهاد بزرگ، سیدابراهیم رئیسی را مدنظر دارند و ردای تولیت آستان قدس رضوی را به او میدهند.
حضور در مشهد، آغاز دوران تازه حیات سیاسی رئیسی است. مدیریت او در همین 15 ماه، منشاء تغییراتی در آستان قدس میشود. تغییراتی ملموس که گروهی از منتقدین وضع موجود را متقاعد کرده تا برای ایجاد تحول در سطح ملی، او را به عنوان نامزد ریاستجمهوری معرفی کنند. اصرار و انکارها و رفت و برگشتهای پیاپی، در نهایت رئیسی را به صحنه انتخابات میکشاند. در اردیبهشت 1396.
کاروکرامت با وعدههای ملموس
گفته میخواهد دولت «کار و کرامت» تشکیل دهد. ستون اصلی گفتمان انتخاباتی او، ایجاد اشتغال و رسیدگی به محرومین است. گفته قصد ایجاد 5 تا 6 میلیون شغل در چهارسال را دارد و میخواهد یارانه مستضعفین را بیشتر کند. در پاسخ به کسانی که وعدههایش را عملی نمیدانند، میگوید:« قانون برنامه ششم حکم میکند سطح بیکاری از دوازده به هشت درصد برسد. یعنی اگر در سال یک میلیون شغل ایجاد نشود مشکل خواهیم داشت. اگر نقدینگی صرف ایجاد شغل شده بود این همه مشکل بیکاری نداشتیم.» حمایت رسمی سعید جلیلی از او و همراهی تیمی از کارشناسان با رئیسی، باعث شده تا دست او در مقابل رقبا، خالی نباشد. مبارزه با فساد، یکی از مهمترین کلیدواژههای کمپین رئیسی است. گفته اگر رئیسجمهور شود، به فاصله شش ماه گزارشی تفصیلی از رسیدگی به ساختارهای فسادزا ارائه میکند.
هم کنسرت، هم فضای مجازی
بر خلاف تصویری که رقبایش از او میسازند، نه در مقابل فضای مجازی و نه کنسرت، موضع منفی ندارد. بیش از اینها اما در فرهنگ، به ازدواج جوانان توجه کرده و از این دغدغه مهم زیاد صحبت میکند. در سیاست خارجی هم، مثل بقیه نامزدها، به برجام پایبند است اما آن را «چک نقد نشده»ای میداند که دولت فعلی نتوانسته حق ما را از آن بگیرد.
دومین کاندیدای جوان انتخابات، با سفرهای استانی متعدد و دیدارهای فراوانش با مردم محروم، دست روی سید رای مردمی گذاشته که انگار دولت یازدهم نتوانسته بهبودی در زندگیهایشان ایجاد کند. رئیسی، حالا در اوج میدانی ایستاده که مشخص نیست در انتهایش چه چیزی انتظارش را میکشد. آیا آقای دادستان، این بار هم میتواند حق مردم را بگیرد؟