.
.
.
.
.
.
شايد با اين جمله آشنا باشيد كه «امروزه ازدواج به بزرگترين ريسك زندگي دختران
و پسران تبديل شده است». به هر حال پيچيدگي روابط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بهخصوص در جوامع شهري باعث شده بسياري از افراديكه در آستانه ازدواج هستند، در رفتارها و ارتباطهاي اوليه چهره واقعي خود را نشان ندهند. برخلاف تصور اغلب جوانان، ازدواج تنها يك تصميم عاطفي نيست بلكه بايد كاملا حسابگرانه و مهندسي شده باشد تا همسران در طول زندگي مشترك به بنبست نرسند. در واقع بايد در اين راه طرفين به شناخت دقيق از هم برسند. تجربه نشان داده است هرچه اين شناخت دقيقتر و قويتر باشد، ازدواج سرنوشت بهتري خواهد داشت. در اين ميان اما هستند مرداني كه به هيچعنوان براي ازدواج مناسب نيستند؛ آنها را بهاصطلاح «مردان خطرناك» براي ازدواج ميناميم. اين افراد شخصيتهايي دارند كه آنها را براي ازدواج نامناسب ميكند. به همين دليل دختران جوان بايد در مقابل اين قبيل افراد وارد ارتباط عاطفي نشوند و فكر نكنند كه با ازدواج همه مشكلات حل ميشود. در اين مقاله برخي از اين افراد را به دختران جوان معرفي ميكنيم تا آنها هوشيارانهتر و آگاهانهتر به موضوع نگاه كنند و از سيستم «انتخاب عاقلانه، زندگي عاشقانه» استفاده كنند.
مرد خودخواه و متعصب افراطی
این نوع مرد ممکن است برای زن چهار مشکل بزرگ ایجاد کند : اختلاف عقیده ی دایمی ، نزاع همیشگی ، عصبی بودن و سختی معاشرت!
شوهر سختگیر و بی گذشت در امور مالی
شوهری که در امور مالی زن بسیار سختگیری میکند و سر سوزنی گذشت ندارد ، به درد زندگی نمی خورد. البته مقصود این نیست که باید زن بی اجازه ی شوهر هر چه میخواهد خرج کند ، بلکه دکتر آدامز معتقد است که بیشتر مشاجراتی که در خانه روی میدهد فقط بر سر پول است. حال آنکه در اصل نباید چنین باشد ، خیلی از زن و شوهرها چندان که به پول اهمیت می دهند، هرگز برای تربیت بچه ها ارزش قایل نیستند، البته زن و شوهر به واسطه ی پول مشاجره نمی کنند، بلکه در اکثر اوقات طریقه ی خرج کردن آن است که موجب سر و صدا و نزاع ایشان میگردد. پس زنی که به خوبی مدیریت خانه را انجام میدهد، پول را با حساب و کتاب و مناسب خرج میکند و یک شاهی را هم حرام نمی کند و باز مورد شماتت و سختگیری شوهر قرار می گیرد، حق دارد گلایه مند باشد.
مردان بیکار
شخصیتهای بیکار افرادی هستند که بیشتر با کارهایی که انجام نمیدهند دیگران را آزار میدهند نه با کارهایی که انجام میدهند.
این افراد از کاری که ساعات کاری مشخصی داشته باشد بی زارند و اگر به ناچار در اداره و یا شرکتی کار کنند که قرار باشد از 8 صبح تا 4 بعدازظهر آنجا باشند بدون شک بین کار و زمانی که رئیس شان نباشند از کار فرار میکنند. این افراد به دنبال کارهایی هستند که با کمترین میزان کار کردن بیشترین درآمد را داشته باشد.
مردان رفیق باز
شخصیت رفیق باز به کسی اطلاق نمیشود که تعدادی دوست صمیمی دارد چون لازم است افراد تعدادی یا حداقل یک دوست صمیمی داشته باشند.
اگر فردی هیچ دوست صمیمی نداشته باشد این یک زنگ خطر است چرا که نمیتواند همسر صمیمی باشد.
شخصیت رفیق باز برای رفاقت زندگی میکند در ذهن این افراد همیشه عناوینی مانند دوست، مرام، رفیق، معرفت و…. آنقدر پررنگ است که همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهد.
در این مورد نباید فکر کنید که اين افراد ازدواج کنند خوب میشوند چرا که این جمله بسیار خطرناک است چون گاهی اوقات نه تنها بهتر نمیشوند بلکه بدتر هم میشوند. باید بپذیرید که افراد باید به یک حدی از تعادل و شناخت برسند و بعد وارد مرحله ازدواج شوند.
آيا آنها قابل درمان هستند؟
بيشتر درمانگران معتقدند؛ نبايد به درمان اين قبيل افراد اميدوار بود. در واقع درمان آنها كاري دشوار و درصورتي كه با درمانگرشان همكاري كنند، روندي چند ساله خواهد داشت. در اختلالات شخصيت به اين دليل كه از كودكي فرد با يكسري الگوها عجين ميشود، گرفتن اين الگوها از اين افراد كار بسيار دشواري است. نكته حائز اهميت اين است كه اين افراد فكر ميكنند كه ديگران اشتباه ميكنند. واردشدن به حيطه درمان اين افراد حتي براي درمانگران نيز كار دشواري است و مشكل اينجاست كه دختران با چنين افرادي وارد ارتباط ميشوند و بعد ميخواهند نقش درمانگر را براي آنها بازي كنند و ديگر نميخواهند از رابطه بيرون بروند. عموما اين دختران موفق نميشوند و فقط چند صباحي از عمرشان را تلف ميكنند و بعضا آسيبهاي غيرقابل جبراني هم ميبينند. مثلا فرد خسيس با الگوهايي زندگي كرده است كه حاضر نيست آن الگوها را تغيير دهد بلكه به آنها باور دارد. زماني ميتوان به درمان اميدوار بود كه فرد خودش به اين نتيجه برسد كه طرز تفكرش زندگيش را مختل كرده و نياز به كمك تخصصي دارد. بهعنوان مثال فرد معتاد زماني ميتواند بر اعتيادش غلبه كند كه به اين نتيجه برسد كه اعتياد دارد و به جاي انكار، معترف باشد و طلب كمك كند. به عبارتي اين بهترين زمان براي كمك به اوست. در غير اين صورت دوباره چرخه معيوبي تكرار ميشود.