.
.
.
.
.
.
کودتای ترکیه همانگونه که به سرعت به صدر اخبار جهان رسید و خواب را از چشمها ربود به همان سرعت به انتهای خود رسید. هر چند کودتا تقریباً تمام شد اما بازار تحلیلها و شایعات داغ داغ ماند و بسیار بیشتر از کودتا دوام آورد. ساختگی بودن یا نبودن کودتا و تبعات آن مهم ترین دغدغهی ذهنهای کاوشگران عرصهی سیاست را شکل دادهاست . هر چند این سوال برای رسیدن به جواب قطعی باید از گذر سالها عبور کند اما میتوان با یک نگاه جامع به ترکیهی عصر اردوغان زوایای پنهان کودتا را درک کرد.
مخالفین اردوغان و امیدهای از دست رفته
حزب عدالت و توسعه از اوایل قرن 21 توانست قدرت را در ترکیه در اختیار خود بگیرد. گرایشات دینی این حزب موجب شد مخالفت های جدی و دشمنیهای سرسختانهی احزاب سکولار و بدنهی ارتش در برابر «آک پارتی» امری دائمی باشد. این مخالفتها هر چند بطور گسترده در جریانات سیاسی وجود داشت اما مردم ترکیه به دو علت همواره از حزب متبوع اردوغان حمایت میکردند:
1- اقدامات مثبت اقتصادی و افزایش رفاه عمومی
2- توجه به مسائل دینی و شعائر اسلامی
این دو امر علی الخصوص بحث رشد چشمگیر اقتصادی امکان تغییر در راس هرم قدرت در ترکیه را بسیار سخت مینمود. تنها گروهی که در این میان توان تغییر نخبگان حاکم را داشت ارتش ترکیه بود که بر اساس قانون اساسی قدرت زیادی در اختیار داشت. حزب عدالت و توسعه نیز در طول بیش از یک دهه با استفاده از ظرفیت های قانونی توانست قدرت ارتش را کاهش دهد و در عین حال با تصفیه های متعدد در بدنهی فرماندهان ارتش توانست نیروهای وفادار به خود را در این نهاد مهم تقویت کند.
ماجراجوییهای ناموفق و امید مخالفان
آغاز جریان بیداری اسلامی برای جریانات اخوانی و ترکیه بسیار رویایی بود و طلیعهی تسلط بر منطقه را نوید میداد اما کودتا در مصر، جدایی تونس از اسلام سیاسی و بقای اسد در قدرت باعث شد اوضاع سیاسی برای اردوغان دگرگون شود. اختلافات درون حزبی، افزایش خشونتها و جنگ تمام عیار در مناطق کردنشین در کنار ناامنی حاصل از اقدامات داعش در خاک ترکیه موجبات افت قدرت اقتصادی در ترکیه را فراهم آورد. محصول این تنشها و درگیریها کاهش چشمگیر محبوبیت اردوغان بود چرا که هر دو ستون محبوبیت حزب عدالت و توسعه مورد خدشه واقع شده بود. این کاهش محبوبیت باعث شد برای اولین بار از سال 2003 حزب عدالت و توسعه بدلیل بدست نیاوردن حد نصاب کرسیهای مجلس ترکیه برای تشکیل دولت به ائتلاف روی آورد.
حزب عدالت و توسعه بدلیل نرسیدن به یک توافق برای ائتلاف انتخابات مجدد را برگزار کرد و این بار به لطف اقدامات امنیتی و تبلیغاتی کمی بیش از حد لازم کرسی های مجلس را بدست آورد.
این افول قدرت آک پارتی برای دشمنان اردوغان امیدوار کننده تلقی میشد چرا که گمان میرفت با تداوم بحرانها، روز به روز از محبوبیت و قدرت حزب عدالت و توسعه کاسته شود. اختلاف با روسیه و تحریم اقتصادی ترکیه توسط این کشور این امید را دو چندان کرد چرا که ضربات شدیدی بر اقتصاد ترکیه وارد ساخته بود.
چرخش استراتژیک و ناامیدی مخالفین
کاهش توان تاثیرگذاری ترکیه در منطقه و به تبع آن کاهش محبوبیت حزب عدالت و توسعه درون کشور اردوغان را مجبور به چرخش سیاست خارجی خود کرد. اردوغان فهمید برای بدست آوردن نقش در آیندهی منطقه نیاز به تغییر نوع بازی خود و ایجاد روابط جدید دارد. به همین دلیل روابط با اسرائیل را از سر گرفت و در برابر روسیه به نشانهی عذرخواهی سر تعظیم فرود آورد و جاه طلبیهای خود در سوریه را کاهش داد تا بتواند به عنوان بخشی از راه حل نهایی در این کشور حضور داشته باشد.
بازگشت روابط اقتصادی به حالت سابق و افزایش روابط با اسرائیل موجبات تقویت اقتصادی ترکیه را در پی دارد که این یعنی تقویت مجدد ستون اصلی محبوبیت حزب عدالت و توسعه در ترکیه. موفقیت اردوغان در ورود به بازی بزرگ در منطقه میتوانست او را دوباره به دوران محبوبیت و شکوه در میان مردم ترکیه بازگرداند که این امر برای مخالفین غیر قابل قبول و فاجعه تلقی میشد. با توجه به مطالبی که مطرح شد میتوان دریافت کودتای انجام شده در واقع تلاش نهایی گروههای مخالف برای تصاحب قدرت در ترکیه و به زیر کشیدن اردوغان بود. همین امر برای روشن کردن نقاط تاریک کودتای انجام شده کافی است.
اولین نکتهی تاریک در کودتای انجام شده نامعلوم بودن رهبر کودتا و احزاب حامی آن است. هیچ جریان بزرگ و شخصیت مهمی در راس کودتا وجود نداشته و تقریبا تمامی گروه های مخالف از کودتا برائت جسته اند. حتی احزاب و گروههای کرد درگیر با دولت ترکیه نیز از کودتاچیان خود را تفکیک نموده اند. این مجهول بودن رهبران کودتا محصول ریسک بالای شکست در کودتا است. میتوان گفت رهبران کودتا از ابتدا نسبت به موفقیت کودتا اطمینان کامل نداشته اند چرا که اموری مانند یک دست نبودن ارتش در حمایت از مخالفین و نبود بدنهی اجتماعی لازم در حمایت از این اقدام در نتیجهی کودتا تاثیر زیادی داشت.
رهبران اصلی مانند گروه های سیاسی سکولار و افرادی مانند ( فتح الله گولن ) سعی نمودند با ایجاد لایه های ارتباطی چند بعدی و مجهول گذاشتن رابطههای رسمی میان احزاب مخالف و نیروهای میدانی کودتا، فرصت را برای بقا در دوران پس از کودتا نیز داشته باشند. این گروهها برای اینکه تمام پل های پشت سر را از میان نبرند یک بازی دوگانه را اجرا نمودند تا بتوانند برای هر نتیجهای آماده باشند.
بدنهی حامی دولت در ارتش و نیروهای امنیتی در دقایق اولیه کودتا عملا در انفعال قرار گرفتند که این امر موجبات پیش روی سریع کودتاچیان در پایتخت را به همراه داشت. اما آنچه کودتا را ناکام گذاشت را در دو نکته میتوان یافت:
1- حضور گروهی از حامیان دولت در صحنه
کودتاچیان در اولین دقایق از کودتا اقدام به فتح تلویزیون ملی نمودند. این گروه باور داشتند با استفاده از ظرفیت تلویزیون ملی و ایجاد حس ناامیدی در میان طرفداران حزب حاکم میتوانند حامیان دولت را از صحنهی سیاسی خارج کنند و در این زمان با استفاده از تردید سران ارتش و دستگاه های امنیتی میشود دو شهر مهم انکارا و استانبول را فتح نمود به همین دلیل عملا کودتا به این دو شهر محدود شدهبود. مارش زود هنگام پیروزی توسط این گروه در تلویزیون نیز در همین راستا واقع شد. این در حالی بود که هیچ مرکز مهمی در دست کودتاچیان قرار نداشت.
فتح آنکارا توسط مخالفین دولت در غیبت حامیان حزب حاکم دو راه را پیش روی اردوغان قرار میداد. یا باید به جنگ داخلی تن میداد و نابودی کشورش را میدید و یا از قدرت کناره گیری میکرد که این بهترین سناریو برای کودتاچیان محسوب میشد. استفاده از ظرفیت های فضای مجازی و رسانه های بین المللی باعث شد هر چند کم اما مردم در حمایت از اردوغان به خیابانها بیایند و مسیر کودتا را مختل کنند. این اختلال به دولت فرصت داد تا خود را باز یابد و به مقابله با کودتاگران بپردازد.
2- عدم میل به کشتار مردم عادی
دومین نکته که باعث شکست کودتا شد عدم میل کودتاگران به مقابله و نبرد با مردم عادی بود. علی رغم برخورداری از سلاح گرم و خودروهای نظامی، نیروهای میدانی کودتا اقدام به کشتار مردم نکردند و در مواردی بدون درگیری سلاح خود را تسلیم مردم و نیروهای پلیس کردند. به نظر میرسد نظامیان ارتش دستور داشتند در برابر مردم هیچ اقدامی نکنند چرا که هر گونه خشونت میتوانست تبعات جبران ناپذیری داشته باشد. استفاده از خشونت در برابر مردم علاوه بر اینکه گروههای درگیر در کودتا را در نگاه مردم منفور میکرد، میتوانست واکنش های بین المللی را نیز به همراه داشته باشد.
نقطه تاریک و هولناک شکست این کودتا رفتار وحشیانه و خلاف انسانیت برخی طرفداران حزب حاکم با کودتاچیان نظامی است. این رفتار خشونت بار که به کشته شدن تعداد زیادی از نظامیان درگیر در کودتا منجر شد بیانگر ریشه دواندن خشونت و افراط گرایی در جامعهی ترکیه و حامیان اردوغان است که بی شک محصول حمایت این حزب از گروه های تکفیری در سوریه و عراق است. جدا کردن سر یک سرباز یا ضرب و شتم وحشیانهی سربازانی که حتی حاضر به استفاده از سلاح خود و گشودن آتش روی هموطن نشده اند توسط حامیان اردوغان نشان میدهد که عمق اختلافات در کشور ترکیه به مرزهای خطرناکی نزدیک میشود.
بازیگران بین المللی و کودتا
پس از اعلام رسمی کودتا در تلویزیون ملی بازتاب های متفاوتی در این زمینه منتشر شد که مهم ترین آنها نوع برخورد کشورهای محور غربی و عربی با این کودتا است. عربستان، ایالات متحده و برخی دیگر از کشورهای غربی-عربی محتاطانه به نظارهی صحنهی داخلی ترکیه نشسته بودند. هر چند ایالات متحده برای کنترل گروه های افراط گرا در منطقه به دولت اردوغان نیاز دارد ولی گزینهی پس از کودتا نیز میتوانست تا حدود قابل قبولی این نیاز را بر طرف کند به همین دلیل سرنگونی اردوغان برای ایالات متحده و بسیاری از کشورهای عربی که اردوغان را رقیب خود میدانند امر نامبارکی تلقی نمیشد.
گروه های افراط گرا مانند ارتش آزاد اما بدلیل پیوندهای عمیقی که با ترکیه دارند ضمن حمایت قاطع از اردوغان از طرفداران خود خواستند در حمایت از اردوغان وارد عمل شوند که بیش از پیش بیانگر عمق استراتژیک روابط ترکیه و این گروه های افراطی است. کردها با اینکه در حال نبرد نظامی با دولت مرکزی ترکیه هستند اما در این کودتا از روند سیاسی حمایت کرده، از همراهی با کودتاگران امتناع داشتند. کردها میدانستند که حمایت آنها از کودتا میتواند به یکپارچگی ملی در حمایت از اردوغان منتهی شده و عواقب بسیاری سختی برای آنها به همراه داشته باشد. به همین دلیل آنها از همراهی رسمی با کودتا اجتناب نمودند و منتظر نتیجهی این حرکت ماندند هر چند که به نظر میرسد در عمل همراه گروههای مخالف برای انجام کودتا بودهاند.
نقش اردوغان و آیندهی ترکیه
این تحلیل که کودتای واقع شده نقشهی اردوغان برای نابودی رقیبان خود است مبتنی بر بدبینی افراطی است چرا که مخالفین اردوغان در عرصهی سیاسی به سمت انزوای فزاینده حرکت میکردند و لزومی برای این اقدام پر هزینه از جانب اردوغان وجود نداشت. البته میتوان گفت این احتمال وجود دارد که حزب حاکم منتظر چنین حرکتی از جانب مخالفین بوده و خود را تا حدودی برای مقابله با مخالفین آماده نموده بود و اکنون در پرتو این پیروزی نطلبیده میتواند پایه های قدرت خود را مستحکم تر کند.
منبع: خبرگزاری دانشجو