.
.
.
.
.
.
نتیجه سیزدهمین اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی در ترکیه، روی دیگر سکه رفت و آمدهای سیاسی در میان برخی کشورهای منطقه را بار دیگر عیان کرد.
سیزدهمین اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی در حالی روز گذشته در استانبول به کار خود پایان
داد که روند حاکم بر آن و در نهایت بیانیه پایانی اش، برگی تاریک بر دفتر اقدامات و توفیقات این سازمان برجا گذاشت.
سازمان همکاری اسلامی به عنوان دومین سازمان بزرگ بین المللی، بعد از سازمان ملل، در سال ۱۹۶۹ با رویکردی صحیح تاسیس شد و آنهم تلاش برای اتحاد و یکپارچگی جهان اسلام در مقابل دشمن اصلی و مشترک آنها؛ رژیم جعلی اسرائیل، بود. ارزیابی میزان موفقیت این سازمان در تحقق خواست اولیه اش اکنون موضوع بحث نیست، اگرچه قطعا توفیقاتی در این زمینه و بویژه در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته است.
ادامه
سیزدهمین اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی در حالی از اوایل هفته گذشته فعالیت خود را به میزبانی ترکیه ابتدا در سطح کارشناسان، سپس وزیران خارجه و سرانجام طی روزهای پنجشنبه ۲۶ و جمعه ۲۷ فروردین ماه با حضور سران کشورها و با شعار «اتحاد و همبستگی برای عدالت و صلح» پی گرفت، که محتوای اصلی و چارچوب کلی بیانیه پایانی آن نه در استانبول بلکه حدود دو ماه پیش و در شهر جده (محل دبیرخانه سازمان همکاری اسلامی) تنظیم شده بود آنهم در اجلاس مقدماتی کارشناسان که هیئت ایرانی به دلیل عدم صدور ویزا از سوی عربستان، موفق به حضور و ایفای نقش در آن نشد. همین اماره کافی بود تا آشکار شود که رژیم آل سعود برنامه ریزی جدی و خطرناکی را برای انحراف در کارکرد این نهاد اسلامی در پیش گرفته است. برنامه ای که اگرچه «پخت و پز» اصلی آن در جده صورت گرفت تا «دست پخت» نهایی اش در استانبول بر روی میز قرار گیرد، اما کیست که نداند «دستورالعمل» اولیه آن دقیقا در تل آویو صادر شد، شهری که سازمان همکاری اسلامی روزی برای نابودی رژیم جعلی مستقر در آن و بازگرداندن آنجا و سایر سرزمین های اشغالی به ساکنان اصلیش، تاسیس شد. شاه بیت این تحرکات نیز گنجاندن ۴ بند ضد ایرانی و یک بند علیه حزب الله لبنان، در بیانیه پایانی اجلاس بود.
اگرچه در فاصله نشست جده تا اجلاس استانبول تحرکاتی از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان برای اصلاح بیانیه نابخردانه و ضد ایرانی اجلاس سیزدهم صورت گرفت، اما سخنان روز چهارشنبه محمد جواد ظریف در اجلاس وزیران و اخطار او به آل سعود برای پند گرفتن از سرنوشت طارق عزیز، وزیر خارجه عراق در دوران صدام، حکایت از آن داشت که دلارهای نفتی عربستان در کنار فیگورهای افندی های نئو عثمانی، با جدیت مرکب سازمان همکاری اسلامی را در جاده خاکی انحراف و تقابل با دول اسلامی، به پیش می برد. گویا کارنامه ضد اسلامی خاندان منحرف آل سعود، که در یکسال اخیر به مسلمان کشی در شهرهای یمن مشغول بوده و جنایت کشتار بیش از ۷ هزار حاجی در صحرای منا را بر کارنامه سیاه خود افزوده است، لکه ننگ دیگری را می طلبد و آن منحرف کردن پیکان تقابل مهمترین سازمان اسلامی از سمت رژیم اشغالگر قدس به سوی مقابله با جدی ترین حامی قدس و فلسطینیان است؛ ایران و حزب الله لبنان.
عصر چهارشنبه ۲۵ فروردین ماه بود که حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهور در راس یک عالی هیأت سیاسی، عازم ترکیه شد تا علاوه بر دیدارهای دو جانبه، در سیزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی شرکت کند. حضوری که تنها یک روز پیش از انجام(صبح سه شنبه) قطعیت آن اعلام شد که همین مسئله هم حکایت از نوع نگاه تهران به اجلاس استانبول داشت.
رئیس دولت یازدهم هنگام ترک فرودگاه مهرآباد، ابراز امیدواری کرد که در این نشست برای رفع اختلافات و تقویت وحدت در دنیای اسلام و به ویژه در زمینه هماهنگی برای مب
ارزه با تروریسم، بحثهای راهگشایی مطرح شود. همین امیدواری بود که در سخنان روز پنجشنبه حسن روحانی در اجلاس نیز خودنمایی کرد؛ آنجا که تأکید شد «برای همه روشن است که نه عربستان مشکل ایران است و نه ایران مشکل عربستان. مشکل اصلی، جهل و تعصب و خشونتورزی است. معضل همه ما، اختلافات در جهان اسلام است».
اما علی رغم سخنان وحدت طلبانه رئیس جمهور که منبعث از نگاه دائمی جمهوری اسلامی به مقوله برادری و همکاری بین کشورهای اسلامی است، محور عبری، عربی و ترکی خواسته ای دیگر را دنبال می کرد. جدیت این واقعیت تلخ تا حدی بود که سیدعباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه کشورمان که معمولا تلاش می کند وقایع بین المللی مرتبط با ایران را با خوش بینی و پرهیز از گله گذاری تحلیل و تفسیر کند، شامگاه پنجشنبه در گفتگو با خبر ساعت ۲۱ رسانه ملی، با صراحت فضای کنفرانس را مغایر با اهداف این نشست عنوان کرد و افزود: «همبستگی، اتحاد و هم فکری از نشانه های بارزی بود که در این نشست و میان کشورهای مسلمان دیده نمیشد.»
البته عراقچی تلاش کرد تا این مشکل را به ریشهای کهن مرتبط بداند؛ حرفی که از یک زاویه دیگر، چندان هم دور از واقعیت نیست. معاون ظریف این را هم گفت که «سازمان از این مواضعی که علیه ایران و حزب الله گرفت، پیشمان خواهد شد.»
در نهایت، ظهر روز گذشته(جمعه) داستان سیزدهمین اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی به صفحه آخر خود رسید و لبخندهای دیپلماتیک و خوشبینانه، جای خود را به واکنشی جدی و قهرآمیز از سوی هیات دیپلماتیک ایران داد؛ تا جایی که رئیس جمهور کشورمان و هیات همراه وی، در اعتراض به وجود بندهای ضدایرانی در بیانیه پایانی اجلاس از جمله اته
ام مضحک حمایت از تروریسم، دخالت در امور داخلی کشورها و عدم تامین امنیت سفارت خانه های خارجی، در نشست اختتامیه حضور نیافتند.
به این ترتیب، اجلاسی که به ظاهر برای توسعه همکاریهای اسلامی، مبارزه با تروریسم و افراطگرایی و با شعار صلح و عدالت برپا شده بود، با تحرکات شوم حامیان تروریسم منطقهای و جریانهای افراطی و بدون حضور نمایندگان جمهوری اسلامی پایان یافت. شاید فهم این ماجرا چندان پیچیده نباشد که ناتوانی و عجز رژیم آل سعود در رسیدن به اهداف خود علی رغم تغذیه گسترده تسلیحاتی و مالی داعش و دیگر جریانهای تکفیری و نیز جنگ فرسایشی و بی توفیق آن در یمن، تبدیل به کینهای شده است که تنها گوشهای از این دمل چرکین، در یک نشست سیاسی و دیپلماتیک که باید محل گفتگو و تفاهم باشد، سر باز کرد.
این جاهلیت در لباس تمدن، وقتی شدت و بروز بیشتری میگیرد که دست نیافتن به اهداف خود در کشورهای منطقه، همزمان باشد با گسترش دامنه نفوذ جمهوری اسلامی در میان ملتهای منطقه و نیز کاهش توان عملیاتی جریانهای تکفیری و ضربات سهمگین به آنها به دلیل حضور مستشاری و بدون چشمداشت ایران در عراق و سوریه. در واقع اتاق عملیاتی که
چند صباحی است با مشارکت پیدا و پنهان عربستان، ترکیه، رژیم صهیونیستی، امارات، قطر و … در مقابل مردان غیور محور مقاومت شکل گرفته، ناکامی هایش در عرصه مبارزه نظامی در سوریه، عراق و یمن را به امید جبران و روحیه بخشی به ایادیش به میدان نبرد سیاسی و دیپلماتیک کشاند اما در این عرصه هم آنچه عایدش شد بیانیه ای تعدیل شده بود که حتی امکان قرائت در نشست پایانی را هم پیدا نکرد. اگرچه در همین کارزار دیپلماتیک هم می شد با غیرت، تدبیر، درایت و اقدام به موقع در کنار پرهیز از خوش بینی و دل بستن به برخی وعده و وعیدها، دشمن را همچون عرصه نبرد نظامی کاملا ناکام گذاشت.
افکار عمومی هنوز فراموش نکرده اند که در زمانی نه چندان دور، افرادی آماده بودند تا با یک سفر به عربستان، مشکل تهران و ریاض را حل کنند! اما روند چند سال اخیر روابط ایران و عربستان، بویژه پس از حادثه تاسف بار فرودگاه جده، جنگ یمن، فاجعه منا، اعدام آیت الله نمر و اکنون اجلاس سیزدهم سازمان همکاریهای اسلامی نشان داد در مقابل شاهزادگان تازه به دوران رسیده سعودی باید زبان و تدبیر هوشمندانه و متناسب تری را بکار بست.
منبع: خبرگزاری مهر
lass="item-img" style="text-align: justify;">