حجت الاسلام علیرضا پناهیان در آستانۀ دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، در مسجد امام باقر(ع) شهر رباط کریم، با موضوع «آیا خدا سرنوشت مردم را به انتخابات واگذار میکند؟» سخنرانی کرد. در ادامه بخشهایی از این سخنرانی را میخوانید:
خدا سرنوشت انسانها را به عهدۀ خودشان قرار داده/ با وجود انبیاء و اولیاء، ما تعیینکنندهترین عامل در سرنوشت خودمان هستیم/ علی(ع) گاهی علیرغم نظر خود، رأی مردم را میپذیرفت و اجازه میداد مردم ضربه بخورند
ادامـــه
خداوند متعال سرنوشت انسانها را به عهدۀ خودشان قرار داده است. و این ما هستیم که با وجود انبیاء الهی و اولیاء خدا، در عین حال، تعیینکنندهترین عامل برای سرنوشت خودمان هستیم.
امیرالمؤمنین(ع) در زمان حیاتشان، گاهی اوقات علیرغم نظر خودشان، رأی مردم را میپذیرفتند و مردم وقتی در مقابل امیرالمؤمنین(ع) رأی باطلی میدادند، بعداً ضربههایش را میخوردند، ولی امیرالمؤمنین(ع) اجازه میدادند که مردم ضربه بخورند.
نباید خیالمان راحت باشد که رهبران اجتماعی به جای ما فکر میکنند/ اگر شخص پیامبر(ص) هم بالای سر ما باشد، باز باید به سرنوشت اجتماعی خود حساس باشیم
ما باید یک هوشیاریای در وجودمان باشد، و خیالمان راحت نباشد از اینکه رهبران اجتماعی هستند و آنها باید به جای ما فکر کنند و در فکر ما باشند! در حالی که اگر رسول خدا(ص) هم بالای سر ما باشند، باز هم باید به فکر خودمان و جامعۀ خودمان باشیم. باز هم باید نسبت به سرنوشت اجتماعی خودمان حساس باشیم، و الا خدا شوخی ندارد!
غزوۀ حنین، یکی از نبردهایی بود که سپاه اسلام شکست خورد؛ با اینکه تعداد سپاه اسلام، از سپاه دشمن بیشتر بود-و اصلاً سپاه دشمن عددی نبودند!- و در حالی که رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هم در میان لشکر بودند. خداوند متعال دربارۀ این غزوه میفرماید: شما به تعداد بیشتر خودتان مغرور شدید(وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرینَ؛ توبه/25) خدا به پیامبر(ص) میفرماید که به مردم بگو «به خدا توکل کنند» ولی مردم به خدا توکل نکردند، و لذا با اینکه رسول خدا(ص) حضور داشتند، در عین حال، شکست میخورند. یعنی مردم تعیینکننده هستند. مردم پای رکاب رسول خدا(ص) هم نمیتوانند خیالشان راحت باشد و بگویند: «پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هستند، حالا دیگر زیاد مهم نیست که ما چه کنیم و چگونه باشیم!» بلکه خیلی مهم است که شما چگونه باشید؟ باید به خدا توکل کنید و مغرور به عِده و عُدۀ خودتان نشوید، باید ایمانتان را بالا ببرید، تا فتح و نصرت و پیروزی برسد.
پیامبران و اولیاء تأثیرگذارند، اما سرنوشت مردم به عهدۀ خودشان است/وقتی مردم گفتند ما راحتی میخواهیم، امام حسن(ع) فرمود: این راحتی مال شما؛ و نتیجهاش را هم ببینید!
بعد از ظهور هم همینطور خواهد بود. مولای ما امام زمان(ع) تشریف نمیآورند که بفرمایند: «شما دیگر در خانههای خودتان بنشینید و راحت باشید، من خودم همۀ اوضاع را درست میکنم!» امام زمان(ع) هم به کمک مردم، اوضاع را درست میکنند. بناست که مردم خودشان روی پای خودشان بایستند. و الا اگر بنا نبود که ما در سرنوشت خودمان تأثیری داشته باشیم، فرقمان با فرشتهها و حیوانات چه بود؟!
پیامبران الهی و اولیاء خدا هم میآیند که تأثیر بگذارند، ولی مسئولیت را بهطور کامل به عهده نمیگیرند. امام حسن(ع) از مردم رأیگیری کردند که «اگر شما میخواهید سُست باشید، ما اصلاً جنگ نکنیم.» و اکثر مردم گفتند «نه» و لذا امام حسن(ع) تحت آن فشار، پذیرفتند. البته یکی از دلایل مهم پذیرش این بود که برخی از اطرافیان امام حسن(ع) قصد خیانت داشتند و میخواستند وسط جنگ، امام حسن(ع) را دستگیر کنند و به معاویه تحویل دهند و این خیلی اتفاق بدی بود. برخی در اطراف امام حسن(ع) خیانت کردند و وقتی مردم صدا زدند که «ما راحتی را میخواهیم» حضرت فرمود: بروید، این راحتی مال شما؛ و نتیجهاش را هم ببینید. بعد از آن، قرنها کوفه محل قتل عام بوده، محل بدبختی و گرفتاری بوده است. بله مردم دلشان خواسته، و بیچارگی را برای خودشان انتخاب کردند. و امام حسن(ع) هم اجازه دادند، چرا که به زور نمیشود مردم را وادار کرد.
انتخاب ابوموسی اشعری توسط مردم، یکی از دلایل پیدایش جنگ نهروان شد
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ابوموسی اشعری نه! ولی مردم داد زدند و گفتند که «نه؛ ایشان باید باشد!» لذا علی(ع) فرمود: باشد، خودتان ببینید. (…قَالَ عَلِیٌّ ع قَدْ أَبَیْتُمْ إِلَّا أَبَا مُوسَى قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَاصْنَعُوا مَا شِئْتُمْ؛ وقعة الصفین/500) همان انتخاب ابوموسی اشعری یکی از دلایلی شد که جنگ نهروان پیش آمد و 4000 هزار نفر در آن شهر به دلیل قیامشان علیه علی(ع) قتل عام شدند. که البته آنها انگیزۀ بسیار غلطی هم داشتند؛ چون مردم غلط رفتار کرده بودند، ولی آنها علیه علی(ع) قیام کردند و گفتند که شما چرا اجازه دادید؟! حضرت هم میفرمود: خُب مردم اینگونه میخواستند.
میگویند: «خلایق هرچه لایق!» و البته این عبارت خلایق هرچه لایق، یک روایت دارد که این روایت را به عنوان هدیهای برای شما میخوانم.
آیا خدا سرنوشت مردم را به انتخابات واگذار میکند؟ تا حدّ بسیار زیادی «بله»/ اگر «انتخابِ خوب» نداشته باشیم لطمه میخوریم و زندگی ما مورد مخاطره قرار میگیرد
آیا خدا سرنوشت مردم را به انتخابات واگذار میکند؟ تا حدّ بسیار زیادی «بله»، چون در انتخابات مردم نظر خودشان را اعلام میکنند، و خداوند متعال هم-چه آن نظر خوب باشد و چه بد باشد- نتیجهاش را به سر آن مردم نازل خواهد کرد.
ما باید مواظب باشیم که خودمان انتخابِ خوب داشته باشیم و به همدیگر هم بگوییم و- در این عرصه- فعال باشیم و الا لطمه میخوریم و زندگی ما مورد مخاطره قرار میگیرد. در ادامه عرض میکنم که اگر ما همیشه انتخابهای خوب داشته باشیم، نتیجهاش چه خواهد شد؟
پیامبر(ص): هرجوری باشید، همانجوری رییس پیدا میکنید/ منش، تفکر و تقوای مردم تأثیر دارد بر اینکه چه کسانی ادارۀ امور آنها را به عهده بگیرند؟
آن روایتی که بنا شد خدمت شما هدیه کنم این است؛ رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: «کَما تَکُونُونَ یُولِّى علَیکُم»(شهابالاخبار/260) هرجوری باشید، همانجوری رییس پیدا میکنید. البته آنزمان که انتخابات نبوده! ولی این سنت الهی است که خداوند متعال مردم را در سرنوشت خودشان مؤثر قرار میدهد. بالاخره وجود مردم، نگاه مردم، منش مردم، تفکر مردم و تقوای مردم تأثیر دارد بر اینکه چه کسانی ادارۀ امور آنها را به عهده بگیرند؟
صحنۀ انتخابات فقط یکی از صحنهها برای تأثیرگذاری مردم است. بهطور کلی ما مؤثر هستیم در اینکه چه کسانی بر ما حکومت کنند و ما را اداره کنند. و خداوند این تأثیر را قرار داده است. چه پیامبران و اولیاء الهی باشند و چه نباشند. حتی با حضور رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هم مردم مؤثرند و میتوانند کار خودشان را خراب کنند یا کار خودشان را درست کنند.
حضرت زهرا(س) خطاب به مردم مدینه: فکر میکنید، چیزی را که نمیپسندید، ما به شما تحمیل میکنیم؟!/مردم نتیجۀ بیاعتنایی خود به دغدغههای فاطمه(س) را دیدند
در آخرین سخنرانی حضرت زهرا(س) که در بستر بیماری بودند و دیگر نمیتوانستند بیرون بیایند، ایشان در این سخنرانیِ فوقالعاده سیاسی، به زنان مدینه فرمودند که «من از شما مردم مدینه ناراحت هستم…» و علت ناراحتی خودشان را بیان کردند و در آخر این سخنرانی، آیهای از قرآن را خواندند که حضرت نوح(ع) خطاب به مردم فرموده بودند.(امالی طوسی/376 و احتجاج/1/109)
آیهای که حضرت زهرا(س) خواندند این بود: «أَ نُلْزِمُکُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُون»(هود/28) شما مردم فکر میکنید، چیزی را که نمیپسندید، ما به شما تحمیل میکنیم؟! شما علی بن ابیطالب(ع) را نخواستید؛ حالا بروید ببینید که نتیجهاش چه میشود؟ و مردم دیدند که در مدینه جوی خون جاری شد؛ در اثر نتایج درازمدت انتخابهایی که کردند. سربازان یزید، در شهر مدینه سه روز نوامیس مردم را به خودشان حلال کردند، تعداد ولد نامشروع حاصل آن سه روز تجاوز هم ثبت شده است. و چقدر سر بریدند و چقدر جنایت کردند! این نتیجۀ همان بیاعتنایی مردم به دغدغههای حضرت زهرا(س) بود.
خدا تا حدّ زیادی سرنوشت جامعه را به انتخابات وابسته میکند/ اما خدا چه موقع استثناء میزند؟
ما نمیتوانیم بگوییم که «بالاخره مسئولین مملکتی هستند و بیخیال! ما برویم در عالم خودمان باشیم!» نه، ما نسبت به سرنوشت خودمان مسئول و مؤثر هستیم. اینطور نیست که صرفاً همینکه در انتخابات شرکت کنیم، ثواب داشته باشد؛ ما با این کار، در واقع داریم آیندۀ خودمان را درست میکنیم.
آیا خداوند سرنوشت یک جامعه را به یک انتخابات وابسته میکند؟ تا حدّ بسیار زیادی بله. خداوند چه موقع استثناء میزند؟ آن وقتی که این جامعه بیاید و شهید بدهد و مظلومانی بسیار قوی و مؤثر در جان مردم، تحویل بدهد.
مردم چه وقت متوجه خیانت بنیصدر شدند؟/ در جامعۀ اسلامی اگر مردم هوشیار نباشند، خیانت مسئولانشان را خیلی دیر میفهمند
اول انقلاب مردم یک انتخابی کردند به نام «بنیصدر» و شما دیدید که او چهکار کرد؟ اسناد وابستگی او به سازمان سیا، بعداً بیرون آمد. و در جریان جنگ هم مدام به عراق زمین میداد و میگفت: این تاکتیک نظامی من است! به ارتش دستور میداد که عقب بیایند و به دشمن زمین میداد. او خیلی جنایت کرد و با سیاستگذاریهای خودش داشت مملکت را به باد فنا میداد. اما مردم کِی متوجه شدند؟
در جامعۀ اسلامی اگر مردم هوشیار و پیگیر و تحلیلگر نباشند، خیلی دیر، خیانت مسئولانشان را میفهمند؟ میدانید چرا؟ چون جامعۀ اسلامی، جامعۀ نجیب و آبروداری است. حضرت امام(ره) به این سادگیها حاضر نشد علیه بنیصدر صحبت کند. حضرت آقا سالها قبل یکبار فرمودند: حضرت امام(ره) خیلی از درد دلهای خودشان را بیان نکردند و رفتند؛ ما هم خیلی از حرفها را نمیزنیم. (امام بزرگوار در طول ده سال، خیلی حرفها داشت که بعضی از آنها را به مردم گفت، خیلی را هم به مردم نگفت! ما هم حرفهایی داریم که اگر خدای متعال در پیشگاه خودش اجازه نطق داد، با خود او در میان خواهیم گذاشت. لزومی ندارد که انسان همه چیزها را بگوید؛ بیانات 05/09/76) یعنی هوشیاری مردم باید خیلی بالا باشد.
پیامبر(ص) عاملین ترور خود را افشا نکرد/ اگر مردم هوشیار نباشند، خیانتها دیر فهمیده میشود
اگر مردم هوشیار نباشند، خیانتها دیر فهمیده میشود. رسول خدا(ص) را میخواستند ترور کنند. 12 نفر میخواستند از بالای دره، حضرت را هُل بدهند و به شهادت برسانند، جبرئیل امین آمد و خبر داد و حضرت محافظین خود را افزایش دادند-که نام یکی از آنها حذیفه بود- و تروریستها ناکام شدند.(لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَافِلًا مِنْ تَبُوکَ إِلَى الْمَدِینَةِ حَتَّى إِذَا کَانَ بِبَعْضِ الطَّرِیقِ …. ؛ اعلامالوری/123) حذیفه میگوید: من به رسول خدا(ص) عرض کردم که نام اینها را افشا کنید و اینها را اعدام کنیم. حضرت فرمود: رهایشان کنید!
چرا علی(ع) «اشعث» را افشا نکرد؟ /زیرا مردم در سرنوشت خود مؤثرند؛ باید ببینند و بشناسند
رسول خدا(ص) بسیاری از اوقات افشا نمیکردند و امیرالمؤمنین(ع) هم افشا نمیکردند. اشعث یکی از فرماندهان سپاه حضرت بود. اشعث موجب شد زمانی که چند قدم تا پیروزی نهایی بر معاویه مانده بود، حکمیت به علی(ع) تحمیل شود. اشعث موجب شد جنگ بین امیرالمؤمنین(ع) و خوارج رخ دهد. در عین حال، اشعث یکی از فرماندهان سپاه حضرت بود. وضع اشعث آنقدر بد بود که خوارج که با امیرالمؤمنین(ع) سرِ جنگ پیدا کرده بودند، یکی از اعتراضهایشان به امیرالمؤمنین(ع) سرِ قصۀ اشعث بود که چرا این اشعث را دور نمیاندازید؟! (نامۀ رئیس خوارج به امیرالمؤمنین(ع): فَلَمَّا حَمِیَتِ الْحَرْبُ وَ ذَهَبَ الصَّالِحُونَ؛ عَمَّارُ بْنَ یَاسِرٍ وَ أَبُو الْهَیْثَمِ بْنِ التَّیَّهَانِ وَ أَشْبَاهِهِمْ، اشْتَمَلَ عَلَیْکَ مَنْ لَا فِقْهَ لَهُ فِی الدِّینِ وَ لَا رَغْبَةً فِی الْجِهَادِ، مَثَلُ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ وَ أَصْحَابُهُ وَ استَنزَلوکَ حَتَّى رَکَنْتُ إِلَى الدُّنْیَا حِینَ رُفِعَتْ لَکَ الْمَصَاحِفِ مَکِیدَةُ؛ انسابالاشراف/2/370؛ موسعةالتاریخالاسلامی/5/240)
حضرت در نهایت نجابت عمل کردند و در نهایت هم شب قبل از شهادت امیرالمؤمنین(ع)، ابن ملجم در خانۀ اشعث بود. یعنی اشعث در قتل امیرالمؤمنین(ع) دست داشت. دختر اشعث هم در قتل امام حسن(ع) دست داشت و پسر اشعث هم در قتل امام حسین(ع) دست داشت. (امام صادق(ع): إِنَّ الْأَشْعَثَ بْنَ قَیْسٍ شَرِکَ فِی دَمِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ ابْنَتُهُ جَعْدَةُ سَمَّتِ الْحَسَنَ ع وَ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ شَرِکَ فِی دَمِ الْحُسَیْنِ ع؛ کافی/8/167) حالا شما بگویید: «یا علی! چرا اشعث را افشا نکردید؟!» پاسخ این است که مردم در سرنوشت خودشان مؤثرند و مردم باید ببینند و بشناسند.
همانطور که به نان شبتان حساس هستید، برای انتخابات هم حساس باشید/ اگر نسبت به سرنوشت جامعه بیتفاوت باشیم، باید هزینهاش را بدهیم/ مردم بعد از انتخاب بنیصدر چه هزینههایی دادند؟
این مسئولیتی که خدا طبق سنتهای خودش بهعهدۀ مردم گذاشته است، ما را حساس میکند. همانطور که شما برای نان شب خانهتان حساس هستید، باید برای انتخابات هم حساس باشید. باید نسبت به دوستانتان و کسانی که شما را قبول دارند، حساس باشید و-اگر شناخت دارید- به آنها هم بگویید که «به چه کسی رأی بدهند؟»
ما نمیتوانیم-نسبت به سرنوشت جامعه- بیتفاوت باشیم. اگر بیتفاوت باشیم، آنوقت خداوند چگونه میخواهد وضع ما را جبران کند؟ بالاخره مردم وقتی به بنیصدر رأی دادند و حضرت امام(ره) هم دیر افشا کردند و در واقع تا دقیقه 90 بنیصدر را تحمل کردند؛ هزینهای که مردم دادند، 72 شهید بودند، و شهدایی مثل شهید بهشتی و رجایی و باهنر بودند. اصلاً داشتند همه را قتل عام میکردند! چیزی در حدود 17000 نفر شهید ترور دادیم. این تروریستها همه زیر بال بنیصدر بودند.
اگر به سرنوشت جامعه و انتخاب مدیران، خیلی حساس باشیم، آبادترین و آزادترین کشور جهان خواهیم بود
ما اگر بخواهیم سرنوشت خودمان را به دست بگیریم، باید حساس باشیم. حالا سؤال این است که «آیا اگر ما حساس باشیم، به نتیجه میرسیم؟» بله یقیناً به نتیجه خواهیم رسید. ما اگر در انتخابات و در ارتباط با مدیران جامعه، به شدت حساس باشیم، مطمئن باشید که هیچ مملکتی در جهان به ثروت مملکت ما نیست؛ ثروت از جهات مختلف. ما اگر واقعاً حساس باشیم، آبادترین و آزادترین کشور جهان خواهیم بود. استعداد ایرانی، واقعاً بالاست. اگر مدیران جامعه از این استعدادها درست استفاده میکردند، ما الان نباید این مشکلات را در مملکت داشته باشیم.