دلنوشته ای برای سردار دلها

ابر مرد نگاه می کردیم در صلابت نگاهش آرامش می یافتیم در چهره ملکوتی اش تک تک شهدا را مرور می کردیم در مجموعه لشکر ۴۱ ثارالله از استان های جنوب شرق کشور عارفانی مکتب نرفته دورش جمع شده بودند که هر کدام از آنها انگار ره صد ساله را یک شبه پیموده بودند همان شهدایی که حاج قاسم فرمودند قاسم بی شما قاسم نیست ،قاسم با شما “قاسم “شد همان شهدایی که حاج قاسم با سوز و گداز از آنها یاد می کرد آن مردان روزگاران پر شور ،شرف و شعور ،آن مردان تکرار نشدنی تاریخ ، مردانی از جنس نور ، حماسه و ایثار مردانی از جنس اکبر محمد حسینی ها ،محمد نصرالهی ها ، اکبر شجره ها ،حسن امیرپور ماهانی ها ، شیرعلی سلطانی ها ، محمدعلی قزوینی ها ،حمیدرضا جعفرزاده ها ، علی حاجبی ها ، حسن یزدانی ها ،حسین آتش افروز ها

 کسیکه روضه حضرت زهرا سلام الله علیها را نزد عارف بالله شهید مستجاب الدعوه علی آقای ماهانی گوش داده باشد و نمازش را پشت سر معلم شهید محمدرضا کاظمی خوانده باشد و کرامات غیبی را نزد عارفان شهید محمد حسین یوسف الهی و حسینعلی عالی آموخته باشد و در رزم و بی باکی و شجاعت به شهیدان حمید چریک و محمد مهدی کازرونی و علی اکبر بختیاری اقتدا کرده باشد و در ایمان و اخلاص و رعایت حلال و حرام به مجسمه تقوا شهید عبدالمهدی مغفوری و عنایت الله طالبی زاده اقتدا کرده باشد و در راه خدا سر دادن را از سیدالشهدا لشکر ثارالله شهید حاج یونس زنگی آبادی را آموخته باشد ، و علمداری را از علمدار لشکر ثارالله شهید حاج احمد امینی یاد گرفته باشد و در سوختن چون شمع ،معلمت شهید علی عرب باشد و سجد گاه خونینت چون شهید یوسف شریف باشد و آهسته قدم بر داشتن در کنار تربت پاک شهدا را از دانشجوی شهید محمد طایی به ارث برده باشد و کار ناتمام را تمام کردن و در به در به دنبال شهادت دویدن و در حسرت شهادت سوختن را از شهید حسین بادپا آموخته باشد باید هم “حاج قاسم” شود باید هم “سردار دلها “شود ، باید هم سیدالشهدا جبهه مقاومت باشد.

 آری ، پا برهنه بودن و به یاد پابرهنه ها بودن و با پای برهنه رفتن به زیارت خانواده شهدا را از سید پابرهنه جنگ شهید سید حمید میرافضلی آموختی ، آری “پاسدار نمونه” بودن را از صورت گریان و شانه های لرزان و هق هق گریان شهید مهدی زندی نیا آموختی از غل و زنجیر دنیا رهیدن را از وصیت نامه شهید غلامحسین خزایی آموختی که وصیت کرده بود با غل و زنجیر دفنش کنند که این نائل شدن به بالاترین مقام عرفان است.

 آن چهره مهتاب را که نه زرد بود و نه قرمز ، نه نور بود نه تابیده از نور، بلکه جلوه ای از نور او بود که خاک جبهه پوشانده بودش را از شهید دریجانی به ارث برده بودی “مظلومیت” را از شهید حاج علی محمدی و آن بدن موج موج ترکش و نحیف و پر رنج را از شهید عابدینی ، بزرگ بودن و بزرگ شدن و مالک اشتر شدن را از شهید حاج قاسم میرحسینی آموختی و ” عمار” بودن و” عمار” زیستن را از عمار بزرگ لشکر ثارالله شهید علی بینا آموختی سخنوری را از از"حسین آخوند” پدر شهید سلیمانیان و اشدا علی الکفار “قلدری ” در برار مستکبران و قلدران عالم را از شهید علی خالقی ماهانی آموختی ،مناجات با خدا را از مسلم بن عوسجه لشکر ثارالله شهید قباد شمس الدینی آموختی “دلتنگی “را از مادر شهیدان محمد آبادی ماهانی و شهیدان برزگر ماهانی و شهید علی شفیعی به نمایش گذاشتی اخلاق و عرفان را از شهیدان محمود اخلاقی ،محمود پایدار و محمود آقا ملایی آموختی سادگی و بی آلایشی را ازشهیدان شهدوست شمس الدینی و احمد سلیمانی آموختی خوشا به حالت که فرمانده این شهدا بودی و خوشه چین فضیلت های آنها چه ساعت هایی از روز و شب را ، در گلزار شهدا مسجد صاحب الزمان عج کرمان در بین قبور مطهر شهدا گذراندی و با آنها درد دل کردی و با سوز و گداز اشک می ریختی و آنها را به مادر پهلو شکسته سادات قسم می دادی که شهادت نصیبت شود در حالی که خودت شهیدی ، زنده بودی و شهید وار زندگی می کردی در کوهها و بیابان ها به دنبال شهادت می دویدی ، از حلبچه تا شلمچه از فاو تا فتح المبین از شام تا بین النهرین همه اش به دنبال شهادت دویدی و عاقبت هم در سرزمین عراق ،سرزمین نینوا ، در سرزمین امام حسین علیه السلام و دراه امام حسین ع به شهادت رسیدی اکنون تو ای سردار هزار و دوازدهمین شهید گلزار شهدا کرمان هستی

سردار دلها شهادتت مبارک

بولتن خبری

صفحات: · 2

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.