.
.
.
.
.
.
پیوند: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=131073
«در دنباله آیه میفرماید «وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»؛ زنان عرب معمولاً خلخال به پا میکردند و برای این که بفهمانند خلخال قیمتی به پا دارند پای خود را محکم بر زمین میکوفتند. آیه کریمه از این کار هم نهی فرمود.
از این دستور میتوان فهمید که هر چیزی که موجب جلب توجه مردان میگردد، مانند استعمال عطرهای تند و همچنین آرایشهای جالب نظر در چهره ممنوع است. بطور کلی زن در معاشرت نباید کاری بکند که موجب تحریک و تهییج و جلب توجه مردان نامحرم گردد.» (همان، ص 146)
در شأن نزول آیات 59 و 60 سوره احزاب چنین آمده است:
«گروهی از منافقین، اوایل شب که هوا تازه تاریک میشد، در کوچهها و معابر مزاحم کنیزان میشدند. البته برای کنیزان چنانکه قبلاً گفتیم پوشانیدن سر واجب نبوده است. گاهی از اوقات این جوانان مزاحم و فاسد، متعرض زنان آزاد نیز میشدند و بعد مدعی میشدند که ما نفهمیدم آزادزن است و پنداشتیم کنیز است. لذا به زنان آزاده دستور داده شد که بدون حجاب یعنی در حقیقت بدون لباس کامل از خانه خارج نشوند تا کاملاً از کنیزان تشخیص داده شوند و مورد مزاحمت و اذیت قرار نگیرند.» (همان، ص 159)
البته نباید فراموش کرد که از نظر اسلام کنیز بودن، ملاک مزاحمت نبوده و منافقین نمیتوانستند آن را عذری مقبول برای خود ذکر کنند. «اگرچه پوشانیدن موی سر بر کنیزان واجب نبوده است و شاید رمز آن هم این بوده که وضع کنیز معمولاً جالب و تحریک آمیز نیست و مورد رغبت کسی واقع نمیشود و به علاوه کارشان خدمت بوده ولی در هر حال این مزاحمتها حتی در مورد کنیزان نیز گناه محسوب میشده است.
احتمال دیگری که در معنای این جمله داده شده این است که، وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون برود و جانب عفاف و پاکدامنی را رعایت کند، افراد فاسد و مزاحم، جرأت نمیکنند متعرض آنها شوند.» (همان، ص 159)
در آیه قبل از آیه مذکور علاوه بر این که به آزار دهندگان زنان و مردان مسلمان پرخاش شده «بلافاصله به زنان دستور میدهد که در رفتار خود وقار و سنگینی را کاملاً رعایت کنند تا از آزار افراد مزاحم مصونیت پیدا کنند، توجه بدین آیه، بهتر به فهم مقصود آیه مورد بحث کمک میکند.» (همان، ص 161)
«نکتهای از آیه مورد بحث استفاده میشود، و آن این است که افرادی که در کوچهها و خیابانها مزاحم زنان میگردند، از نظر قانون اسلام مستحق مجازات سخت و شدیدی میباشند. تنها مثلاً آنها را به کلانتری جلب کردن و تراشیدن سر آنها کافی نیست. بسیار سختتر باید مجازات شوند. قرآن میفرماید… اگر اینها دست از عمل زشت خود بر ندارند تو را فرمان میدهیم که به آنها حمله بری که دیگر جز اندکی در پناه تو نخواهند بود. حداقل آنچه از این آیه مفهوم میشود تبعید آنها از جامعهی پاک اسلامی است. جامعه هر اندازه برای عفاف و پاکی احترام بیشتری قائل باشد برای خائنان مجازات شدیدتری قائل میشود، و عکس آن، برعکس.» (همان، ص 162)
«اگر زن، مرض نداشته باشد و نخواهد لخت بیرون بیاید، پوشیدن یک لباس ساده که تمام بدن و سر، جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند، مانع هیچ فعالیت بیرونی نخواهد بود. بلکه برعکس، تبرج و خودنمایی و پوشیدن لباسهای تنگ و مدهای رنگارنگ است که زن را به صورت موجودی مهمل و غیرفعال در میآورد که باید تمام وقتش را مصروف حفظ پزیسیون خود کند. ما به زودی توضیح خواهیم داد و قبلاً نیز از قدمای مفسرین نقل کردیم که استثناء وجه و کفین، به منظور رفع حرج و امکان دادن به فعالیت زن است، و به همین ملاک است که اسلام آن را واجب نشمرده است.» (همان، ص 170)
«از آنچه مجموعاً بیان شد. معلوم گشت آنچه اسلام میگوید نه آن چیزی است که مخالفان اسلام، اسلام را بدان متهم میکنند، یعنی محبوسیت زن در خانه، و نه نظامی است که دنیای جدید آن را پذیرفته است و عواقب شوم آن را میبیند، یعنی اختلاط زن و مرد در مجامع.
حبس کلی زن در خانه، نوعی مجازات بود که به طور موقت در اسلام برای زنان بدکار مقرر شد… سنت جاری مسلمین از زنان رسول خدا همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمیشدهاند ولی همواره اصل “حریم” رعایت شده است.» (همان، ص 224 و 225)
«پس از انتشار کتاب داستان راستان، یکی از علمای خوزستان نامهای به من نوشت، این مرد عالم ضمن این که از این کتاب تجلیل کرده آن را بسیار سودمند تشخیص داده بود و اعتراف کرده بود که همه داستانها را با اصل تطبیق کرده درست یافته است پیشنهاد کرده بود که دو تا از داستانها را بردارم زیرا مورد سوءاستفاده واقع میشود.
یکی داستان تقسیم کار که مربوط به جریان تقسیم کردن -که- رسول خدا کارهای خانه را میان حضرت امیر (علیهالسلام) و حضرت زهرا(علیهاالسلام) - تقسیم کرده- است. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) کارهای بیرون را به علی و کارهای داخلی را به زهرا واگذار میکند. حضرت زهرا در نبودن حضرت امیر بعضی از کارهای خارجی آن حضرت را به عهده میگیرد.
یکی دیگر داستان “حتی برده فروش” که جملهای دارد رسول خدا در مذمت برده فروشی. این مرد عالم به من توصیه کرده بود این دو داستان را در عین این که اصل و اساس دارد از آن کتاب بردارم، زیرا داستان اولی موجب سوء استفادهی کسانی میشود که معتقدند زن میتواند از منزل بیرون برود و داستان دوم مورد سوء استفاده مخالفان بردگی میشود.» (همان، ص 227)
«کتمان حقایق حرام است… قرآن میفرماید: “کسانی که حقایق فرود آمده از جانب ما را پس از آن که ما گفته و بیان کردهایم کتمان میکنند خدا و هر لعنت کنندهای آنان را لعنت میکند. [البته نباید فراموش کرد] مردم حقایق را به خاطر منافع خود کتمان نکنند، ولی این که حقیقت را به خاطر خود حقیقت [و البته در شرایط محدود موقت و معینی برای فرار از سوء استفاده] اظهار نکنیم مشمول این آیه نیست، به عبارت دیگر دروغ گفتن حرام است اما راست گفتن همیشه واجب نیست یعنی احیاناً در مواردی باید سکوت کرد.
من معتقدم اینگونه مصلحت اندیشیها اگر بر مبنای مصالح واقعی حقایق باشد، نه بر مبنای حفظ منافع افراد و اشخاص و اصناف و طبقات، مانعی ندارد.» (همان، ص 238)
«عقیده بعضی از کارشناسان اجتماعی این است که علت این افراط و بی بند و باری، توهمهای غلطی است که اجتماعی درباره حجاب داشته است، علت این بوده که حقایق گفته نشده است، اگر همانطور که اسلام خود گفته است گفته میشد کار به اینجاها که کشیده است کشیده نمیشد. اینجا از آنجاهاست که باید گفت: “از پاپ کاتولیکتر نباید بود.” کاسه از آتش گرمتر صحیح نیست.»
قرآن کریم در سوره حجرات میفرماید: ای مؤمنین از خدا و رسول خدا جلو نیفتید. مقصود از جلو افتادن از خدا و پیغمبر این است که کار دینداری و مقدس مآبی را به جایی رسانیم که خدا و رسول نگفتهاند و بخواهیم از پیغمبر هم جلوتر حرکت کنیم.» (همان، ص 239)