بعضی اتفاقات در کربلا با عقل ناسازگار است!

بعضی اتفاقات در کربلا با عقل ناسازگار است!

واقعه عاشورا واقعه‌ای پر ثمر است که ضامن بقای اسلام ناب به شمار می‌رود. با عاشوراست که شهادت‌طلبی، ولایت‌مداری، شجاعت و ایثار معنا می‌یابد. آنها که این ویژگی‌ها را برنمی‌تابند؛ به دنبال شبهه آفرینی و اشکال‌تراشی در این واقعه بزرگ هستند.

آنها هیچ گاه نتوانسته و نمی‌توانند اصل واقعه را انکار کنند یا از بزرگی آن بکاهند؛ آنها با عقل‌ گریز جلوه دادن تنها برخی از گزارش‌ های عاشورایی، به دنبال دور کردن مردم از مجالس حسینی هستند. در این یادداشت به برخی از آن خرده‌گیری‌ها پرداخته و پاسخ لازم را ارائه می‌دهیم.

اینکه امکان تشنگی شدید در ماه مهر وجود ندارد؛ خود حرفی در نهایت گزاف و خلاف عقل است؛ زیرا جنگ و مبارزه یا فشارهایی که بر کودکان و زنان وارد می‌شد؛ همگی ایجاد تشنگی می‌کرد. همه ما با قدری کار و تلاش در تمام فصل‌های سال احساس تشنگی می‌کنیم و از بی‌آبی بی‌تاب می‌شویم. اگر این سخن درست بود دیگر وجود آب در کنار زمین‌های مسابقه در فصل پاییز و زمستان لازم نبود.

 

الف) تشنگی و واقعه‌ای که در کنار فرات و در ماه مهر رخ داده

در یکی از آن شبهه‌ها عنوان می‌شود که کربلا در جوار رود فرات است و واقعه عاشورا در 21 مهر ماه رُخ داده، پس اولاً امام حسین و اصحابش می‌توانستند با حفر یک چاه کم عمق به آب برسند؛ به علاوه آنکه در ماه مهر آفتاب سوزانی نیست که تشنگی غیر قابل تحمل به وجود آورد.
در پاسخ باید گفت که رود فرات در کربلا نیست بلکه با کربلا 15 کیلومتر فاصله دارد. در کربلا تنها نهری منشعب شده از فرات قرار گرفته که نام آن نهر علقمه (علقمی) است. اما تشنه گذاشتن امام و یاران و همراهانش از مطالب مسلم عاشوراست. همچنانکه یکی از دستورات و خواسته‌های عبیدالله‌ بن زیاد بوده، زیرا او در نامه‌ای به عمر سعد چنین دستورالعملی را صادر می‌کند: «حُلْ بَيْنَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِهِ وَ بَيْنَ الْمَاءِ وَ لَا يَذُوقُوا مِنْهُ قَطْرَةً؛ بین حسین و یارانش با آب فاصله بیانداز و نگذار یک قطره آب به آنها برسد.»(وقعه الطف، ابی مخنف، ص190) وقتی چنین دستوری صادر می‌شود؛ نتیجه می‌گیریم که تشنه گذاشتن حضرت امکان عقلی داشته است.
اما مسئله حفر چاه، بله طبق برخی نقل‌ها اقدام برای حفر چاه و رسیدن به آب اتفاق افتاده، ولی باز از طرف یزیدیان این کار هم ممنوع شده است. بالاخره وقتی جمعیتی صد و پنجاه نفره در محاصره هزاران نفر باشند؛ قطع آب به روی آن تعداد محدود توسط لشکر چند هزار نفره ناممکن نیست. از این رو در نامه‌ای دیگر از عمر سعد، چنین خواسته است: «اما بعد به من چنان رسانیده‌اند؛ حسین و یاران او چاه کنده و آب بر می دارند، چون نامه به دستت رسید باید حسین و یاران او را از کندن چاه منع کنی و نگذاری که به آب دست یابند.»(الفتوح، ج5، ص91)
اما اینکه امکان تشنگی شدید در ماه مهر وجود ندارد؛ خود حرفی در نهایت گزاف و خلاف عقل است؛ زیرا جنگ و مبارزه یا فشارهایی که بر کودکان و زنان وارد می‌شد؛ همگی ایجاد تشنگی می‌کرد. همه ما با قدری کار و تلاش در تمام فصل‌های سال احساس تشنگی می‌کنیم و از بی‌آبی بی‌تاب می‌شویم. اگر این سخن درست بود دیگر وجود آب در کنار زمین‌های مسابقه در فصل پاییز و زمستان لازم نبود.

اینکه چرا تیرانداز خود امام حسین(علیه‌السلام) را مورد هدف قرار نداده، واضح است. زیرا آنها به امید پذیرش بیعت بودند و با کشتن حضرت این کار ممکن نبود به همین دلیل می‌بینیم که دنبال فشار بیشتر به ایشان بودند تا با این فشارها حضرت را به اصطلاح تسلیم کنند. از این رو وقتی امام حسین همان اواسط جنگ بر بالین علی اکبر حاضر شد؛ باز او را رها کرده و منتظر پذیرش بیعت بودند.


پس تشنگی شدید در کربلا رخ داده و نقل‌های تاریخی بسیاری بر این مطلب گواهی داده و از مسلمات شهادت امام حسین(علیه‌السلام) نیز شهادت با لبان تشنه است. همچنانکه امام سجاد(علیه‌السلام) فرمودند: «قَدْ مُنِعَ‏ أَبِي‏ مِنَ‏ الْمَاءِ الَّذِي‏ كَانَ‏ مُطْلَقاً لِلسِّبَاعِ‏ وَ الْوُحُوش‏؛ همانا آب را از پدرم منع کردند؛ آبی که برای حیوانات و درندگان آزاد بود.»(مناقب، ج4، ص166)

ب) شهادت علی اصغر و اصابت تیر به گلوی ایشان

در دیگر شبهه‌افکنی‌ها مطرح می‌شود که علی اصغر شیرخوار بوده و چنین طفلی گردنی ندارد که تیر درست گلوی او را بشکافد؛ به علاوه آنکه چرا تیرانداز خود امام حسین را نکشته است؟
شهادت علی اصغر یا همان طفل شیرخوار حسینی نیز از آن جمله وقایع سوزناکی است که غیر قابل انکار است. این شهادتنامه در کتاب لهوف به این صورت آمده: «رَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْكَاهِلِ الْأَسَدِيُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِي نَحْرِهِ فَذَبَحَه‏؛ حرمله تیری پرتاب کرد که به گودی زیر گردن طفل نشست. پس طفل ذبح شد.»(لهوف، ص122)
در دیگر نقل‌ها هم تنها از لفظ “ذبح” استفاده شده است و اینکه تیر به بخش بالایی سینه بخورد و بر اثر آن جان دهد را تعبیر به ذبح کرده‌اند و حرفی از عنق یا گردن نیست. پس تیراندازی یا شهادت آن کودک را نمی‌ توان منکر شد؛ اما اینکه چرا تیرانداز خود امام حسین(علیه‌السلام) را مورد هدف قرار نداده، واضح است. زیرا آنها به امید پذیرش بیعت بودند و با کشتن حضرت این کار ممکن نبود به همین دلیل می‌بینیم که دنبال فشار بیشتر به ایشان بودند تا با این فشارها حضرت را به اصطلاح تسلیم کنند. از این رو وقتی امام حسین همان اواسط جنگ بر بالین علی اکبر حاضر شد؛ باز او را رها کرده و منتظر پذیرش بیعت بودند.

علت این گونه شبهه آفرینی‌ها و راه مقابل با آن

قیام حسینی اهداف بلندی داشته که تا امروز در جریان است. اهدافی که برای منفعت طلبی استعمارگران خطر آفرینی کرده و به دنبال بیداری مسلمانان و بازگشت آنها به اسلام ناب است. آنها نیز بیکار ننشسته و با شبهه آفرینی‌ها به دنبال دور کردن مردم از مجالس حسینی هستند. ولی باید توجه داشت که اصل واقعه انکار ناپذیر بوده و سوء استفاده دین گریزان از چند تحریف واقعه عاشورا  که گاهی برخی از مداحان و روضه‌خوانان کم اطلاع آنها را بیان می‌کنند؛ نمی‌تواند باعث زیر سؤال بردن تمام واقعه باشد.

شهادت علی اصغر یا همان طفل شیرخوار حسینی نیز از آن جمله وقایع سوزناکی است که غیر قابل انکار است. این شهادتنامه در کتاب لهوف به این صورت آمده: «رَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْكَاهِلِ الْأَسَدِيُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِي نَحْرِهِ فَذَبَحَه‏؛ حرمله تیری پرتاب کرد که به گودی زیر گردن طفل نشست. پس طفل ذبح شد.»(لهوف، ص122)
در دیگر نقل‌ها هم تنها از لفظ “ذبح” استفاده شده است و اینکه تیر به بخش بالایی سینه بخورد و بر اثر آن جان دهد را تعبیر به ذبح کرده‌اند و حرفی از عنق یا گردن نیست. پس تیراندازی یا شهادت آن کودک را نمی‌ توان منکر شد؛


به علاوه آنکه برخی انتظار دارند برای هر چیزی دلیلی عقلی بیابند. در حالی که اثبات هر چیزی ابزار خاص خود را دارد. ما برای قبول اتفاقات تاریخی سراغ نقل‌ها و شواهد تاریخی می‌رویم و با توجه به مجموعه آنها و نسبت به قوی یا ضعیف بودن منبع آنها، در قبول یا رد مطلب تصمیم می‌گیریم. در واقعه عاشورا، کتاب‌هایی چون لهوف، مناقب، یا وقعه الطف و احادیثی که در ارشاد یا امالی وارد شده، مطالبی ناب و غیرقابل خدشه است که تنها ذهن‌های بیمار بر آنها خُرده می‌گیرند. پس چند مطلب نامعتبر و البته بسیار محدود، سبب بطلان تمام واقعه نیست.

نتیجه‌گیری

قیام اباعبدالله و شهادت سوزناک ایشان نقش ویژه‌ای در بیداری مسلمانان و احیای اسلام ناب داشته و از این جهت است که دشمنان این مکتب با اشکال‌ تراشی‌ های بی‌ مورد، سعی در زیر سؤال بردن کل واقعه را دارند. تلاشی که هیچ گاه نتیجه نداده و با کمترین مطالعه و جستجویی خورشید حقیقت نمایان خواهد شد.

 

منبع: تبیان

  • 5 stars
    نظر از: معین
    1396/07/07 @ 11:53:16 ب.ظ

    معین [عضو] 

    عالی بود
    با اجازه کپی

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.